19 قوس 1394 - مقالات
آریانا نیوز: آیا ترکیه در پی به راه انداختن یک جنگ وکالتی به نفع ناتو علیه روسیه است؟ ترکیه خوب می دانست که جنگنده سوخو-24 روسی داخل سرحدات سوریه بوده و حتی در صورت نزدیک شدن به سرحد ترکیه، هیچ تهدیدی را متوجه این کشور نمی کرده است. ماموریت روسیه برای تمام 19 کشور عضو گروه 20 که حدود 10 روز پیش در نشست آنتالیای ترکیه اشتراک کرده بودند و طی آن یکپارچه تصمیم گرفتند در مبارزه با داعش همکاری کنند، کاملا روشن بود
به نظر می رسید کشتار 13 نوامبر پاریس که ادعا شد گروه داعش عامل آن بوده، در شکل گیری این «صدای متحد» نقش مثبتی داشته است. آیا این همکاری توافق شده برای مبارزه مشترک علیه تروریسم یک ریاکاری بیش نبوده است؟
احتمال دارد ترکیه دستورهایی را از واشنگتن را دریافت کرده باشد که خود را اسیر دست روسیه و طیارات جنگی روسی نکند. اهمیتی ندارد که روابط ترکیه و روسیه در گذشته مطلوب بوده است. در گذشته ای نه چندان دور، یعنی یک سال پیش، ترکیه آگاهانه این آمادگی را داشت تا به اروپا پشت کند و به جای آن به عضویت در سازمان همکاری های شانگهای چشم داشت که رهبری آن با چین و روسیه است و اکثر جمهوری های شوروی پیشین در آن بعلاوه هند و پاکستان در آن عضویت دارند و ایران نیز در روند پیوستن به آن قرار دارد.
اما ترکیه بین اروپا و آسیا تقسیم شده و از نظر تاریخی پل بین شرق و غرب بوده است. طبق این شعار بیایید ببینید چه کسی بهترین پیشنهاد را ارائه می دهد، از جمله گفتگوهای اخیر آقای اردوغان و خانم مرکل که در آن مرکل پیشنهاد کرد ترکیه سیل آوارگان را با دریافت کمک از سوی یک دوست به میزان ناچیز سه ملیارد یورو کنترول کند.
پرزیدنت پوتین که با ملک عبدلله اردنی دیدار داشت، در حاشیه این نشست گفت که مبارزه با تروریسم یکی از اجزای اصلی گفتگوهای بین دو کشور بود است: «نیروهای نظامی ما درگیر نبردی حماسی علیه تروریسم هستند بی آنکه از بذل جان خودشان مضایقه ای داشته باشند. اما تلفات امروز خنجری از پشت بود که یکی از همدست های تروریست ها وارد آورد. برای توصیف اتفاق امروز هیچ تعبیر بهتری به نظرم نمی رسد. طیاره ما بر فراز قلمرو سوریه با یک موشک هوا به هوای فَیْر شده از یک اف-16 ترکی سرنگون شد. این طیاره در خاک سوریه و در چهار کیلومتری سرحد ترکیه سقوط کرد. زمانی که این طیاره در هوا مورد حمله قرار گرفت، در ارتفاع 6 هزار متری و یک کیلومتری سرحد ترکیه در پرواز بود. در هر صورت طیاره و خلبانان ما به هیچ وجه تهدیدی را متوجه جمهوری ترکیه نکرده بودند. این مسئله ای واضح و روشن است.»
آقای پوتین در ادامه افزود: «ما پیشینه ای طولانی از جا به جایی مقادیر هنگفتی نفت و فرآورده های نفتی از اراضی تحت اشغال داعش به ترکیه در دست داریم. این توضیح می دهد که منابع قابل توجه داعش از چه طریقی تامین می شود. اکنون آنها با سرنگون کردن طیاره ما که در جنگ با تروریسم بود، از پشت به ما خنجر می زنند. این اتفاقی است که با وجود توافقی که ما با شرکای امریکایی خود برای پیشگیری از سوانح هوایی امضا کرده ایم رخ داده و همانطور که می دانید ترکیه نیز در میان کسانی است که ظاهرا در درون ائتلاف امریکا با تروریسم مبارزه می کند.»
اگر داعش در حال کسب چنین مبالغ کلانی پول است – که منظور ما از پول در اینجا، ده ها و شاید حتی صدها ملیون و احتمالا ملیاردها دالر است – از تجارت نفت پول در می آورد و آنها از سوی نیروهای مسلح یک دولت حمایت کامل می شوند، روشن است که چرا آنها توانسته اند چنین جرات و بی عقلی ای به خرج دهند، که چرا آنها مردم را به این طرق مخوف به قتل می رسانند، که چرا آنها مرتکب حملات تروریستی در سراسر جهان از جمله در قلب اروپا می شوند.
روشن است ترکیه که یکی از اعضای مهم ناتو است، از دستورهای واشنگتن پیروی می کند. واشنگتن به یک جنگ تمام عیار احتیاج دارد. اربابان آن یعنی صنایع نظامی، وال استریت، غول های نفتی – و آیپک، این لابی فعال مایشای اسرائیلی را هم فراموش نکنید- خواستار چنین چیزی هستند. اقتصاد امریکا دچار ضعف و سستی است، همانطور که همیشه در آستانه یک جنگ کلان از جمله دو جنگ جهانی چنین وضعیتی پیدا کرده است، و جاه طلبی اسراییل برای تبدیل شدن به حاکم خاورمیانه تحت حاکمیت نتانیاهوی جنایتکار نیز پررنگ تر از همیشه است.
اگر روسیه در درون سرحدات ترکیه دست به تلافی جویی بزند، بر اساس قوانین اتحاد آتلانتیک شمالی این کار می تواند تهاجم علیه یک کشور عضو ناتو قلمداد شود که مجوزی رایگان را برای وارد جنگ شدن علیه کشور مهاجم در اختیار ناتو می گذارد. اگر روسیه در چنین تله ای بیفتد – که احتمالا آقای پوتین چنین نخواهد کرد – این اتفاق می تواند گام نخست به سمت جنگ جهانی سوم باشد که از خاورمیانه فراتر خواهد رفت. چنین جنگی چه هسته ای باشد و چه خیر، این خطر را درپی دارد که کل منطقه منا (خاورمیانه و شمال آفریقا) را فرابگیرد و آنچه را که هنوز باقی مانده نابود کند، از جمله فرهنگی قدیمی که مهد تمدن فعلی ما محسوب می شود و به احتمال زیاد، به مرگ ملیون ها نفر و افزایش سیل بیشتری از آوارگان به سمت اروپا خواهد انجامید.
نیازی نیست اروپا با بمب نابود شود. بی ثباتی متعاقب یک جنگ در منطقه منا، اروپا را به یک سرزمین هرز مرکب از رعایا – رعایای دیکتاتور بزرگ- تقلیل خواهد داد. کمیسیون اروپایی در امور تجاری و دیگر خونریزی هایی که نخبگان تحت رهبری صهیونیست ها برانگیخته ا ند که ماشین جنگی واشنگتن را هدایت می کند، پیشاپیش شرایط مطلوب را فراهم آورده اند. مثلا تهاجم پولی دالر به اروپا – جامعه ای مجبور به کنار گذاشتن پول نقد – بهره منفی تحمیلی بانک ها بر پس اندازهای مردم و کمک های مالی برنامه ریزی شده برای بانک های شکست خورده، قدرت مردم اروپا را از آنان می گیرد؛ مردمی که آمادگی آن را دارند که از هرگونه دارایی اقتصادی و مالی عاری شوند؛ اتفاقی بدتر از آنچه که تروئیکا با یونان کرده و همچنان می کند.
آیا اقدام نسنجیده ترکیه جرقه چنین جنگی را می زند؟ – کشمکشی که تمامی درهایی را که واشنگتن می دید به تدریج در حال بسته شدن هستند – مثل پالیسی تغییر رژیم در سوریه، زیرسئوال بردن معامله اتمی ایران، تداوم یافتن تمامی تحریم های مجرمانه – از نو خواهد گشود. همه ما باید بدانیم تنها کارکردی که تاکنون ما یعنی غرب داشته ایم، این است که بازیچه دالر غربی مبتنی بر سیستم پولی متقلبانه باشیم.
در همین احوال رسانه های غربی خریداری شده – سی بی سی، سی ان ان، بی بی سی و شرکای اروپایی آنها – کماکان روسیه را به حیث کشور مهاجمی که مستحق آنچه برایش اتفاق افتاده هست، زیر ضرب گرفته اند. از منظر آنها روسیه – اگر چه در سوریه با تروریسم مبارزه می کند -عامل گسترش سریع تروریسم به سرزمین اصلی اروپا نیز هست. بعلاوه مسئولیت سرازیر شدن سیل آوارگان به سمت قاره کهن نیز بر عهده سوریه است. اگر تبلیغات محرک بی ثباتی به همین هدف یعنی هژمونی اقتصادی و اجتماعی دست یابند، دیگر به یک جنگ در اروپا چه نیازی است.
اگر غرب در وارونه کردن افکار عمومی موفق شود و بتواند حملات هوایی بسیار موفق روسیه علیه داعش در سوریه را به سرعت و به شکلی مطلوب به سمت روسیه بازگرداند، این اتفاق در واقع می تواند واشنگتن را یک گام دیگر به چیزی نزدیک کند که نویسندگان پی ان ای سی(طرح یک قرن جدید امریکایی) میل دارند آن را «سلطه همه جانبه» بنامند. اما ولادیمیر پوتین این شطرنج باز ژئوپلتیک ماهر، در این دام نمی افتد.
نوشته: پیتر کوئینگ
برگردان: غلام محمد کابلی