9 اسد 1394 - مقالات
آریانا نیوز: طرح ادعای کشته شدن ملاعمری که هیچگاه وجود خارجی نداشته، از سوی مقامات امنیتی کشور از یک سو به جهت تضعیف روحیه ی دشمن است! و از سوی دیگر زنگ خطری برای بیعت اعضای باقیمانده ی طالبان با گروه تروریستی داعش.
کمتر از دو هفته پیش داکتر اشرف غنی از ملاعمر رهبر گروه طالبان به مناسبت پیام تبریک عید فطرش که حاوی مساله صلح بود، تقدیر و قدردانی کرد و در چند روز اخیر با انتشار خبر مرگ ملاعمر، این حادثه را زمینه ساز تقویت مذاکرات صلح میان طالبان و دولت کابل دانست.
همچنین دفتر مطبوعاتي رياست جمهوري در بيانيه اي ضمن تاييد مرگ ملاعمر اعلام کرد: حکومت وحدت ملی معتقد است اکنون که زمينه مذاکرات صلح بيش از گذشته مساعد شده، بنابراين از تمام گروه هاي مسلح مخالف ميخواهد با استفاده از اين فرصت به گفتگوهاي صلح بپيوندند.
سخنگوي اداره امنيت ملي نيز در این رابطه گفت: همچنان که پيش از اين نيز شک و ترديدهاي خود را درباره زنده نبودن ملاعمر اعلام کرده بودیم اکنون مشخص شده که ملاعمر در آوريل 2013 در يک بيمارستان در شهر کراچي پاکستان به طور مرموزي درگذشته است.
این ادعای خنده دار ریاست امنیتی ملی و این تقدیرنامه و سوگنامه ی اشرف غنی در سوگ ملاعمر، اولین بار نیست که مطرح می شود تقریبا سالی یک بار موضوع کشته شدن ملاعمر نادیده، بر سر زبان این عالیجنابان می افتد.
طی سالهای گذشته بارها مقامات امنیتی کابل گفته اند که از مخفیگاه رهبر طالبان خبر داشتهاند و او نیز مانند بن لادن در پاکستان بوده است اما از آنجایی که نیروهای امنیتی افغانستان نمیتوانستند در خاک پاکستان علیه رهبر طالبان دست به اقدامی بزنند، اطلاعات مربوط به مخفیگاه او را مکررا در اختیار نیروهای آمریکایی قرار دادهاند.
جالب اینکه مسوولان ریاست امنیت ملی آنچنان محکم راجع به اطلاعاتش درباره زندگی و مرگ ملا عمر سخن می گویند که گویا واقعا این چند سال رهبر طالبان زیر ذره بین نیروهای اطلاعاتی افغانستان بوده است و اطلاعات کافی و واضح از عملکرد، نحوه ارتباطات و زندگی رهبران طالبان آن هم در پاکستان داشته اند، اما معلوم نیست با این همه اطلاعات چرا برای ارتباط با سران شبه نظامی مخالف دولت دست به دامن سازمان استخبارات پاکستان می شوند؟
هرچند در صورت صحت این ادعا، مسایل پشت پرده آمریکا بیشتر روشن می شود که هدف غربیها از لشکر کشی به افغانستان مبارزه با تروریزیم نبوده است، زیرا می بینیم که سران القاعده و طالبان هر دو در پاکستان کشته می شوند ولی تنش ها و درگیری ها سهم جدایی ناپذیر مردم افغانستان از حضور غربیها است.
نتیجه اینکه: طرح ادعای کشته شدن ملاعمری که هیچگاه وجود خارجی نداشته، از سوی مقامات امنیتی کشور از یک سو به جهت تضعیف روحیه ی دشمن است! و از سوی دیگر زنگ خطری برای بیعت اعضای باقیمانده ی طالبان با گروه تروریستی داعش که این روزها با حمایت آشکار مزدوران غرب به ویژه آل سعود در جای جای کشور ما پرچم سیاه رنگ خود را برافراشته اند.
اما اشرف غنی از این موضوع برداشت دیگری دارد و می گوید مرگ ملاعمر باعث تسریع روند مصالحه با شبه نظامیان مسلح مخالف دولت می شود !!! در حالیکه با توجه به وضعیت نابه سامان امنیت در کشور پیوستن طالبان به داعش نسبت به پیوستن آنها به روند صلح محتمل تر است.
البته باید گفت: این هم ترفندی است که اشرف غنی از آمریکاییها آموخته است. زمانی که عرصه بر کاخ سفید تنگ آمد و از هر طرف فشار وارد شد که چگونه بعد از ده سال حضور نظامی شما هنوز نتوانستید رهبر القاعده را از بین ببرید، بلافاصله بن لادن درخاک پاکستان کشته شد و هیچ کس هم وی و جنازه اش را ندید تا همچنان مرگ و زندگی این دو نفر در هاله ای از ابهام باقی بماند. اکنون نیز باید ملاعمر کشته شود تا مخالفان سیاسی اشرف غنی یا همان برادران ناراضی کرزی به آغوش وطن تحمیل شوند.
و در این میان مردم افغانستان متحیر مانده اند که چگونه نامه های خیالی ملاعمر و اکنون مرگ ناگهانی ملاعمر، رییس جمهور عزیز افغانستان را می رقصاند.