28 جدی 1393 - مقالات
چرا خشونت ها در کشورهای اسلامی رخ می دهد؟
این سوالی است که اذهان بسیاری را متوجه خود کرده است و هرکسی مطابق برداشت خود تحلیلی ارایه داده است. بنده نیز سعی دارم تحلیل خود را با شما در میان بگذارم و از نظرات شما نیز بهره مند گردم.
متاسفانه در سال های اخیر بویژه پس از اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی پیشین و سرازیر شدن نیروهای جهادی در افغانستان و پاکستان برای جهاد و شکل گیری گروه های افراطی شاهد خشونت های روبه افزایش و بی رحمانه در جهان و بخصوص کشورهای اسلامی هستیم که هر روز مصایب بی شماری به بار می آورد. براستی چرا چنین است آیا در باره علت این خشونتها اندیشیده اید؟
چند عامل را در گسترش این خشونتها موثر می دانم:
1.خشونت طبیعی عرب ها
عربها طبیعتا مردمی خشن و دارای روحیات پرخاشگرانه اند. قبل از ظهور اسلام جنگهای خانمان سوزی میان قبایل مختلف عرب برای مسایل ناچیز و کم اهمیت بوقوع می پیوست که چندین سال طول می کشید و هزاران کشته برجای می نهاد.
پیامبر اسلام دقیقا متوجه این نقطه ضعف عرب ها شده بود لذا در بدو رسالتش مهم ترین هدفش را رساندن انسان به کرامت انسانی و اخلاقی معرفی می کند و می فرماید: إنما بعثتُ لاُتممَ مکارم الاخلاق. و از طرفی می گوید: شبیه ترین شما به من با اخلاق ترین شما است. و پبامبر عفو و گذشت صبر و بردباری و کنترل خشم را از فضایل می شمرد و در تعلیم مردم گاهی به یک جمله بسنده می کرد: لا تغضب. غضب نکن!
خداوند در قرآن 157 بار به صفت رحمان متصف شده است و 146 بار به صفت رحیم و 6 بار به صفت رئوف و 3 بار به صفت غفار.
118 بار: الرحمن الرحیم
42 بار: غفور رحیم
4 بار: رئوف رحیم
2 بار: رئوف بالعباد
اسلام و تعالیم حضرت محمد(ص) در طول مدت 23 سال فقط توانست کمی این خشونت ها را تعدیل کند و نتوانست آن را کاملا محو نماید.
متاسفانه بعد از وفات پیامبر جامعه اسلامی از تعالیم پیامبر دور شده و به عقب برگشت و دوباره همان خشونت ها زنده شد به نحوی که نیم قرن بعد از وفات پیامبر همین صحابی و تابعان او نواده پیامبر امام حسین(ع) با آن وضع فجیح و بی رحمانه و با خشونت تمام به شهادت می رسانند و اهلبیت اش را به اسارت می برند.
2.ورود و قدرت گرفتن ترک ها در دنیای اسلام
ترک ها نیز مانند عرب ها مردمانی با طبیعت خشن هستند. پس از مأمون عباسی ترکها ستون اصلی قدرت در دربار عباسیان بود و حتی براحتی خلفارا جا بجا می کردند و سنت های خشن ترکهارا مثل میل کشیدن بر چشم ها و کور کردن افراد رقیب خلیفه از این سنت ها بود و در دوران عثمانی این عمل تشدید گردید که یکی از سلاطین ترک وقتی به قدرت می رسد 19 برادرش را برای اینکه مزاحم و رقیب او برای کسب قدرت نباشد سر می برد. و به این ترتیب خشونت در دنیای اسلام نهادینه می شود.
3.فراموش شدن گوهر دین و فربه شدن پوسته دین
بر اساس فرمایش پیامبر و تعالیم قرآن کریم گوهر و ذات دین اخلاق است که متأسفانه از دنیای اسلام رخت بر بسته است و فقه که بخشی از دین است چنان فربه شده است که گویی کل دین فقه و احکام فقهی است و خاصیت فقه هم انعطاف ناپذیر است باید و نباید است. بر عکس اخلاق که انعطاف پذیری دارد.
4.واکنش در برابر تهاجم
برخی از این خشونتها واکنشی است. به این معنا که جوامع اسلامی، باورهای اسلامی و مقدسات مسلمانان همواره در معرض تهاجم دشمنان قرار دارد و مسلمانان هم در برابر آن ها واکنش نشان می دهد. غالبا تعرض به سرزمینها و سرزمینهای اسلامی احساسات مسلمانان را جریحه دار ساخته و بر می انگیزاند و هر قدر که احساسات بیدار شد خرد عقب می رود لذاست که پیامدهای ناگواری به بار می آورد.
5.خشونتهای هدایت شده به منظور اسلام هراسی
بخش اعظم از این خشونتها هدایت شده است و سازمانهای اطلاعاتی برخی کشورهای قدرتمند به منظور اسلام هراسی گروه های نادان را اجیر ساخته با شست و شوی مغزی و تعالیم افکار متضاد با روح اسلام به ترویج خشونت دامن می زنند تا اسلام را بدنام ساخته و جلو گسترش اسلام رحمانی و اهل مدارا را بگیرند.
در پایان نوشته ام را با این شعر از حافظ به پایان می برم:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
سید میرزاحسین احسانی