11 میزان 1394 - مقالات
جشن یک سالگی حکومت وحدت ملی درحالی با سقوط قندوز همراه شد که این نه اولین و نه آخرین ولایتی است که قربانی بی کفایتی و بی مسوولیتی و بی وجدانی و بی اعتنایی ارگ نشینان می شود.
صدها کشته و زخمی و تجاوز و دختران به اسارت گرفته شده و خانه های ویران شده و شهر به آشوب کشیده شده و سربازان سر بریده شده و زندانیان رها شده، این ها همه محصول بی تدبیری و عدم آمدن اصلاحات و تحول در مرکز حکومت تا مرزها است.
تنها کاری که از دست دولت برمی آمد تا انجام دهد و انجام داد این بود که والی به سفر و چکر رفته ی قندوز محمد عمر صافی را برکنار کند؛ گرچه این کار بیهوده از بی تفاوتی و عدم انجام هیچ کاری بهتر است اما چه سود و چه حاصل؟
آیا برکناری عمر صافی به راهکار تامین امنیت عمومی می انجامد؟ آیا می توان زمزمه های معامله بر سر قندوز و دست های پشت پرده را با اخراج وی از این ولایت فرونشاند و خاموش کرد؟ آیا تهدید والیان و سرپرستان ولایات به برکناری مانع سقوط آن ولایات می شود؟
نمایش های مضحک و نخ نمایی که دیگر نه مردم ملکی را فریب می دهد و نه توجیهی برای نهادهای بین المللی است تا کی قرار است ادامه یابد؟ آیا می توان مدعی شد چون والی قندوز برکنار شد ولایت باز پس گرفته شده است؟ مگر نه اینکه طالبان هرچه خواستند کردند و بردند.
دیگر بر کسی شبهه و ابهامی باقی نمانده است که امنیت با این نمایش های مضحک و تکراری تامین نمی شود. اما با این حال حمله بر تخار و بغلان و احتمالا هرات چگونه در دستور کار طالبانی قرار می گیرد که حتی به اندازه یک دهم نیروهای امنیتی نیز نیست؟
آیا به اهتزاز درآمدن و برافراشتن پرچم کشور در قندوز در تل اجساد مردگان پس از روزها رژه مخالفان مسلح در ولسوالی ها و در مرکز شهر افتخار نیروهای امنیتی است؟ بگذریم از اینکه مجلس نمایندگان کاری جز استجواب چندین باره ی نیروهای امنیتی ندارد؟