29 دلو 1393 - مقالات
به راستی که از قدیم راست گفته اند سیاست و قدرت مزه شیرینی دارد که هر کس آن را بچشد، دیگر توان دل کندن از آن را ندارد. این موضوع را در سیزده سال حکومت کرزی بارها و بارها مشاهده کرده ایم.
و اکنون بعد از گذشت پنج ماه از تشکیل دولت وحدت ملی یکبار دیگر شاهد مزه مزه کردن این قدرت از سوی کسانی هستیم که داعیه دار خدمت به مردم افغانستان بودند. اگر تبلیغات انتخاباتی نامزدها را به یاد داشته باشیم حتما بیاد دارید که جناب محمدخان به عنوان معاون اول داکتر عبدالله همیشه دم از خدمت به ملت و ایجاد اصلاحات اساسی در سیستم فاسد دولت کرزی می زد.
ولی بنا بر خبرهای واصله، ایشان در چند ماهی که از تشکیل دولت جدید می گذرد موضع خود را به کلی تغییر داده به نحوی که از تیم اصلاحات و همگرایی استعفا داده و برای کسب منافع بیشتری از قدرت و حکومت به تیم تحول و تداوم پیوسته است.
این روزها به دقت کوتاهی به مسایل سیاسی حکومت به آسانی در می یابیم که محمد خان به عنوان معاون داکتر عبدالله هیچگاه در کنار رییس اجرایی کشور دیده نمی شود و بیشتر در کنار اشرف غنی حضور دارد به نحوی که حتی در اکثر مجالسی که داکتر عبدالله هست، محمدخان جزو آن نیست.
به گفته ی آگاهان مسایل سیاسی، مهمترین عللی که باعث شده محمدخان از داکتر عبدالله فاصله بگیرد و به اشرف غنی بپیوندند، یکی مساله قومی است و دیگری مساله حزبی. وی توانسته در این چند ماه اخیر رگهای قومی اشرف غنی (پشتون گرایی) را دریابد و بداند که موضوع قوم گرایی در اصول سیاست رییس جمهور تا به چه حد تاثیر گذار است.
بر کسی پوشیده نیست که اگر داکتر عبدالله شخصی چون محمدخان را به عنوان معاون اول خویش انتخاب کرد به دو دلیل بود یکی مساله پشتون بودن وی و دیگری وابستگی به حزب اسلامی. تا بدین طریق بتواند خود را شخصیت متعدل، جهادی و سیاستمداری معرفی نماید.
اما محمدخان پس از پیروزی نصف و نیمه ی تیم اصلاحات در انتخابات متوجه این موضوع گردید که همه چیز در اختیار تیم اشرف غنی است و عملا داکتر عبدالله کاره ای نیست. بنا بر شنیده های رسیده از ارگ در آغاز تشکیل دولت وحدت ملی، به محمدخان چهار وزارت وعده شده بود ولی بعد از سپری شدن چند روز به دو وزارت تنزیل یافت که بالاخره به یک وزارت رسید.
نکته بعدی مساله حزبی محمدخان است. داکتر عبدالله هرچقدر هم تلاش کند که خود را به حزب اسلامی نزدیک نشان دهد این امر شدنی نیست چرا که همگان از گذشته دو حزب جمعیت و حزب اسلامی آگاهی دارند. ولی گذشته اشرف غنی و همکاری هایی که وی با سازمان آی اس آی و طالبان داشته، نشان می دهد که تفکراتش بسیار به حزب اسلامی نزدیکتر است.
اشرف غنی کسی بوده که در سخنرانی های خود (که قطعا آرشیو آن سخنرانی ها هنوز موجود است)، به نمایندگی از شبه نظامیان مخالف دولت در سیمای سخنگوی آنها ظاهر شده و از حضور فعال آنها در حکومت کرزی دفاع می کرده است. لذا اگر کسی حامی بازگشت سران حزب اسلامی به دولت باشد، رییس جمهور اشرف غنی است نه رییس اجرایی داکتر عبدالله.
اینها موضوعاتی است که محمدخان را بر آن داشته تا برای سهم گیری بیشتر از حکومت پنج ساله ی پیش رو، خود را از داکتر عبدالله ی ناتوان در حکومت داری دور ساخته و به اشرف غنی تحت حمایت غرب نزدیک سازد. هرچند که باز از قدیم گفته اند سیاست و حکومت به هیچ کس وفادار نمانده که بخواهد به این عالیجنابان وفا کند.