8 میزان 1394 - مقالات
قندوز با تمام اما و اگرها و باید و نبایدها و شاید و نشایدها سقوط کرد و زنان و کودکانش مورد تجاوز قرار گرفتند و مردانش کشته شدند و خانه ها ویران شد و بیمارستان و ادارات دولتی و بانک ها آتش زده شد و نهادهای بین المللی بسته شد و در نهایت پرچم طالبان به اهتزاز درآمد.
در اینکه همه عوامل داخلی و خارجی در این بی نظمی کمک های امنیتی و ناآرامی فزاینده دخیل هستند تردیدی وجود ندارد اما اینکه پس از بی کفایتی محرز و سکوت مطلق، هجمه ی هیاهو و سروصداهای زاید فضای رسانه ای و سیاسی را آکنده کند چندان خوشایند نیست.
به عبارت دیگر اینکه این همه آگاه سیاسی فاقد صلابت اجرایی به انتظار نشسته اند تا ولسوالی و قریه و مرکز ولایتی سقوط کند و کودکی از فقر بمیرد و زنی مورد آزار جنسی قرار بگیرد و سربازی سر از تنش جدا شود و بعد از ویرانی، به اظهار نظر بپردازند؛ مضحک و متاثرکننده است.
اینک که ولایتی به دست طالبان سقوط کرده است، هر کسی در بدنه ارگ یا در خانه ملت یا در مجلس سنا و یا در اپوزیسیون خودخوانده و یا در دانشگاه های سیاسی به اظهارفضل و ابراز نظرات تکراری و بیهوده دست زده است که نمونه هایی از آن در ذیل آورده شده اند.
رحمت الله نبیل: از مردم عذرخواهی ولی به نیروهای امنیتی افتخار می کنم!،
ناهید فرید: افراد بی کفایت باید استعفا دهند،
استانکزی: به مردم قندوز ضرری نرسید،
امرالدین ولی: 95 درصد خاک قندوز در تصرف طالبان است،
محمد اکبری: والی تحمیلی قندوز عامل سقوط است وگرنه حکومت توانایی مقابله با طالبان را داشت،
امین فرهنگ: مقصر سقوط قندوز، حکومت است،
فتانه گیلانی: قندوز وزیرستان دوم می شود،
میرداد نجرابی: دلیل سقوط قندوز، والی این ولایت است،
قادر زازی: قندوز معامله شده است،
کمال: اختلاف مقامات محلی دلیل سقوط قندوز،
رضازاده: رییس جمهور باید محاکمه شود،
جان مکین: تصرف قندوز نتیجه خروج امریکایی ها است،
نفیسه عظیمی: سران حکومت باید عذرخواهی کنند،
اشرف غنی: قندوز درحال تصفیه شدن است!
حال بیایید از اینان که همه دستی بر آتش دارند و خود را کارشناسان بی چون و چرای سیاسی و امنیتی افغانستان می دانند بپرسیم که گزینه بعدی روی میز طالبان کدام ولایت است؟ و می شود که علم بدون عمل تان دردی از مردم ملکی دوا کند که ناگهان چقدر زود دیر نشود و حداقل تعداد تلفات جانی و مالی و روانی کاهش یابد؟