10 ثور 1397 - مقالات
آریانا نیوز: جنرال دوستم رهبر قومیت ازبک در نفوذ گسترده سیاسی و حمایت مردمی در روزگار تبعید تلاش می کند که از باتور دوستم، جانشینی شایسته بسازد اما…
دو سال از تبعید معاون اول ریاست جمهوری به ترکیه می گذرد در حالی که غنی سرخوش از راندن برهم زننده قدرت پشتون در قدرت است و جای خالی را با حضور اتمر پر کرده اما با قدرت تک بعدی و چالش مشروعیت چه می کند؟
به نقل از افغان پیپر، جنرال دوستم در کنار غنی اگرچه حکم صندوق های رای را داشت اما خشم رهبران قدرتمند پشتونی که وی را دلیل سقوط حکومت نجیب الله می دانستند برافروخت و به همین دلیل، ابتدا در مقامی تشریفاتی و تهی از اختیار همچون زندانی قرار گرفت و سپس در افشاگری ها با دوسیه ایشچی از صحنه سیاسی حذف شد.
این رهبر قومیت ازبک در نفوذ گسترده سیاسی و حمایت مردمی در روزگار تبعید تلاش می کند که از باتور دوستم، جانشینی شایسته بسازد اما فضای سیاسی و قومی افغانستان ظرفیت ناچیزی برای هضم و قبول رهبر جدید را دارد که نمونه بارز آن صلاح الدین ربانی می باشد که هیچ گاه جایگزین پدر نشد.
حکومت اشرف غنی بارها اعلام کرده که جز دوسیه ایشچی که روندی قضایی است هیچ مانع دیگر بر سر راه بازگشت معاون اول ریاست جمهوری نیست در حالی که اگر این کشور بر مبنای عدالت و قوه قضایی استوار می بود نیمی از حکومت در زندان و نیمی دیگر تحت تعقیب بود.
این در حالی است که رهبران کلان قومی و سیاسی زمانی حافظ بقای خود در مُـلکی همچون افغانستان استند که در میان مردم حضور پررنگ داشته باشند و همچنان که زمان علیه جنرال دوستم در حال حرکت است، مشکل بازگشت وی نه دوسیه و اتهام ایشچی است و نه خطر موقعیت بلکه باید تهدید جانی می باشد.
تلاش کشور ترکیه برای حل کردن چالش های فراروی وی برای بازگشت نه تنها به جایی نرسید بلکه کمتر رهبری در افغانستان نیز خواهان حضور دوباره دوستم در کشور است زیرا اتحاد و ایتلاف ها نه بویی از اهداف مشترک دارد و نه حمایت ها بلکه بدون پروگرام و پشتوانه اعتماد در مقطع زمانی شکل گرفته است و جز نام چیز از آن باقی نمی ماند.
و همچنان که در برکناری عطا محمد و اوج فشار ارگ، جنرال دوستم موضع روشنی اتخاذ نکرد و محقق بیشتر منزوی بود تا حمایت کننده، والی برکنار شده بلخ نیز منافع خود را عدم حضور جنرال در تبعید جستجو می کند تا تلاش برای حضور رقیب.
در این میان، تنها نگاهی به تاریخ پرآشوب چهاردهه گذشته می توان به تکرار دشمنی ها در میان رهبرانی را دید که در نبرد با یکدیگر با طالب نیز می جنگیدند، نقطه ضعفی که همواره برگ برنده در اختیار رهبران پشتون بود و هست و از این طریق هم جبهه مقاومت را از قدرت برکنار کرد و راه بر قبیله گرایانی همچون کرزی و غنی هموار شد و هم حکومت تهی از مهره های دردسر ساز غیرپشتون شد.
اشرف غنی که در انتخابات گذشته راهی جز همراه کردن جنرال دوستم نداشت در روزهای پایانی و رسیدن به انتخابات ریاست جمهوری آینده کمتر نیازی به اینگونه اتحادها دارد زیرا سال های حکومت وحدت ملی صرف رانده رهبران قومی شد و سازماندهی انتخابات بنا به پروگرام پشتونیزم کردن افغانستان.
و از آنجایی که گلبدین حکمتیار جایگزینی بهتر از هر رهبر غیرپشتون قومی در کنار ارگ می باشد اشرف غنی با اعطای امتیاز و فیصد قابل توجه ای از پارلمان به حزب اسلامی، حکومتی باب طبع خود در آینده می سازد و حال در برهم خوردن اتحاد میان عبدالله و عطا و ریشه داوندن بی اعتمادی در حزب جمیعت و تبعید دوستم، دیگر رهبری برای به چالش کشیدن قدرت وی در کشور باقی نمانده است.
جنرال دوستم با وجود دهه ها حضور در سیاست، رهبری قدرتمند در میدان نبرد و مقامی تهی از فهم سیاسی در حکومت است که به سادگی اتهام و دوسیه از صحنه مشروعیت سیاسی و اجتماعی سقوط می کند.
رهبری که در بی تدبیری، مردم قومیت و منطقه شمال را در ناامنی طالب و داعش رها کرد و برای حفظ جان خود به جای مقابله با سلطه گری ارگ حتی حاضر به عبور از کینه های گذشته و اتحاد با دیگر رهبران قومی رانده شده از حکومت نیست.
در حالیکه دیگر نه دوره کمونیست است و نه جهاد و نبرد با طالبان بلکه روزگار سیاستمداری است و دور از هر نفاق و بی تدبیری و اگر ایتلاف نجات جدای از وجهه نمایشی در واقعیت همراهی سه رهبر کلان قومی بود، عطا در بلخ می ماند، محقق و دوستم در حکومت.