27 جدی 1393 - مقالات

غربیها از عزت و سربلندی مسلمانان می ترسند

غربیها از عزت و سربلندی مسلمانان می ترسند

امروزه مسلمانان و کشور های اسلامی در نقاط مختلف این جهان پهناور، تحت عناوین مختلف مورد تهاجم قرار می گیرند و توده های مسلمان گروه گروه به کام مرگ فرستاده می شوند. روزی نیست که از قلمرو باورمندان دین مقدس اسلام صد ها تن از پیر و جوان و طفل جام شهادت ننوشند یک روز در سوریه و عراق، روز دیگر در پاکستان و افغانستان، روزی در فلسطین و لبنان و دیگر روز در آفریقا و دیگر گوشه های جهان.

 

عاملان این کشتارها یعنی قاتلان بین المللی و مجرمین محکمه وجدان و انسانیت، این اعمال فجیع خود را با دلایل فریبنده توجیه می کنند و در ظاهر با ماسک عدالت خواهی و دادگستری چهره اصلی خویش را می پوشانند و تا جان دارند شعار دوستی با اسلام و مسلمانان را سرمی دهند؛ اما می بینیم که چگونه دوستانه! بالای اسلام و مسلمانان حمله نموده، نسل ها را نابود و سرمایه ها را به یغما می برند. این همان واقعیت تلخ است که تاریخ آن را به عنوان جنگ های صلیبی و استعمار جهان کفر بر اسلام و مسلمانان، در برگهایش ثبت می کند.

 

آنچه مسلم می باشد، این است که جهان کفر بر مبنای انگیزه ای به این اعمال مبادرت می ورزد که بد نیست عوامل آن را بگونه مختصر برشماریم :

 

اولین انگیزه آنان، انگیزه دینی است. به طور مثال: جورج دبلیو بوش در آغاز قبل از حملات به افغانستان اظهار داشت که حمله بر افغانستان، ادامه جنگهای صلیبی است. در واقع آنها شکستهایی را که از مسلمانان متحمل شده اند، جبران می کنند.

 

دومین انگیزه نیز مقاومت قرآن کریم و سیره پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در برابر اهداف و خواسته های آنان است، طوریکه خود به این امر اعتراف نموده اسلام را مانع تحقق اهداف شوم خویش می دانند. گلاد ستون صدراعظم اسبق انگستان می گوید: تا زمانیکه قرآن در دست مسلمانان است، غرب هرگز نمی تواند بر شرق مسلط شود.

 

انگیزه سوم این است که آنان اسلام را دشمن خویش می دانند و هراس شان از اینکه مبادا اسلام بر جهان غرب چیره شود، آنان را به چنین اعمال وحشیانه وامی دارد که چهره ی پیامبر مهر و رحمت را اینگونه مورد هتاکی قرار می دهند که نشر آن در مجله فرانسوی در روزهای اخیر دل همه مسلمانان را به درد آورده است.. چنانچه فوکویاما می گوید: مشکل ما فقط با اسلام سیاسی نیست بلکه مشکل اصلی اینجا است که در سالهای اخیر، اسلام به نیروی متعارض در برابر دموکراسی تبدیل شده است.

 

همینطور یکی از مقامات وزارت خارجه فرانسه چنین اظهار داشت: خطر حقیقی که ما را تهدید می کند، همانا خطر اسلام است؛ چون مسلمانان جهانی مستقل از دنیای غرب دارند؛ زیرا ایشان از تمدن اصلی برخودار هستند هرگاه وسایل صنعتی فراهم نمایند، با میراث تمدن سرشار خویش در جهان به راه خواهند افتاد و آثار تمدن غرب را از دنیا محو خواهند کرد.

 

جهان غرب با درک حقانیت و واقعیت دین اسلام در پی نابودی آن از کره زمین برآمد و ملل مختلف جهان بدور از اختلافات خویش دورهم جمع شده برای نابودی اسلام و مسلمانان طرح هایی ریختند که بعدها این طرح های شان قدم به قدم به منصه اجرا درآمد.

 

پلان های مقدماتی ایشان عبارت بود از میان برداشتن حکومت های اسلامی، فاسد ساختن اخلاق اجتماعی در جوامع اسلامی، غربی ساختن نظام تعلیم و تربیه در کشور های اسلامی، معرفی کردن چهره کریه از اسلام و سر انجام کشتار جمعی ونسل کشی مسلمانان.

 

ایشان در قدم نخست، حکومت های اسلامی را از میان بر داشتند و نظام های سکولار را جانشین آن نمودند و در راس کشور های اسلامی، مزدوران خریده شده خویش را گماردند.

 

ثانیاً اخلاق اجتماعی توده های مسلمان را بوسیله نشرات غیر اخلاقی و مبتذل و فراهم آوری امکانات آسان برای استفاده از وسایل تحریف اخلاق، تا اندازه ای از میان برداشتند. معارف و نظام تعلیم و تربیه را در بسیاری از کشورها، غربی ساختند ، از طریق رسانه های خویش چهره کریه از اسلام ارایه نمودند و در اخیر هنگامیکه شرایط را از هر لحاظ مساعد دیدند اینک به نسل کشی مسلمانان پرداخته اند که نمونه های کشتار بیرحمانه ایشان را روزانه در افغانستان ممالک عربی، عراق و فلسطین به وضاحت مشاهده می کنیم.

 

اکنون مسلمانان، قادر به شناخت ماهیت اصلی ایشان گردیده اند؛ اما چاره نهایی در چنگ زدن به ریسمان الهی و از میان برداشتن اختلافات قومی نژادی، فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی و همینطور سعی و تلاش در کسب معارف و فنون قرآنی و علمی معاصر نهفته است تا اسلام و مسلمانان شکوه و عظمت گذشته خویش را با فن آوری و تکنالوژی معاصر کسب کنند و در پرتو فرهنگ اسلامی و انسانی خویش با عدالت و دادگری بر جهان حکمرانی نمایند.

 

 

همرسانی کنید!