6 دلو 1393 - مقالات
آمريكا همواره از جريانهاي تروريستي و همسو با سياستهايش براي رسيدن به اهداف منطقه اي و جهاني بهره ميبرد. به نحوی که منافعی که القاعده و طالبان و داعش برای آمریکا رقم زده اند، بیشتر از کل منافعی است که همه متحدان این کشور در 20 سال گذشته برای کاخ سفید داشته اند.
سازمان ملل از سه برابر شدن تلفات غیرنظامیان در حملات هواپیماهای بدون سرنشین امریکا در کشور ما طی سال گذشته میلادی خبر داد و گفت در سال 2014 بیش از هزار مورد حمله هواپیماهای بدون سرنشین در افغانستان انجام گرفته که دستکم 100 نفر در این حملات کشته شده اند.
جالب اینجا است که رییسجمهور آمریکا ادعا کرده است استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین موجب نابودی طالبان شده، ولی براساس آخرین آمار منتشره در ویکیلیکس و اذعان مقامات سیآیای، از هر 147 قربانی کشتهشده مورد هدف قرارگرفته توسط هواپیماهای بدون سرنشین، فقط یک نفر جزو اهداف باارزش بالا (Highly Value Target) (طالبان) محسوب شده و باقی غیرنظامیان بوده اند.
تایید کننده ی این مطلب سخنان برندون برایانت مسوول سابق تنظیم برنامه های این هواپیماهایی آمریکایی در کشور ما است که گفت: در این تقریبا 5 سال در برنامه مخفی آمریکا برای بمباران اهداف مورد نظرش در عراق و افغانستان، متاسفانه اپراتورهایی که مسوول بمباران بودند، از دید کافی نسبت به اهداف برخوردار نبوده و دقیقا نمی دانستند چه کسانی را هدف قرار می دهند. او با عذرخواهی از خانواده های قربانیانی که باعث کشتن آنها شده، می گوید نمی تواند از اعمال ننگین خود گذشته و خود را ببخشد.
چندی پیش در نشریه آلمانی اسپیگل نیز گزارشی در مورد خلبان سابق هواپیمای بدون سرنشینی منتشر شد، که پناهگاه وی در نیومکزیکو قرار داشت و از آنجا از طریق صفحه تلویزیون شاهد حمله هوایی بود. بعد از آنکه خلبان این هواپیمای بدون سرنشین، موشک هلفایر را به خانه ای کاهگلی در شمال افغانستان پرتاب کرد، شاهد راه رفتن کودکی در تصویر بود. بخش عمده ای از خانه به طور کامل تخریب شد و خلبان دیگر کودک را در تصویر ندید. به گفته خلبان، واقعه آن روز تاثیر بدی بر وی گذاشت و هنوز هم به انسان هایی که آن روز سرنوشت شان را تعیین کرده بود، فکر می کند. او می گفت: احساس می کردم که از انسانیت به دور افتاده ام.
این سخنان در اپراتور این هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی بیانگر یک چیز است آن هم اینکه: آمريكا همواره از جريانهاي تروريستي و همسو با سياستهايش براي رسيدن به اهداف منطقه اي و جهاني بهره ميبرد به حدی که میتوان مدعی شد منافعی که القاعده و طالبان و داعش برای آمریکا رقم زده اند، بیشتر از کل منافعی است که همه متحدان این کشور در 21 سال گذشته برای کاخ سفید داشته اند.
جريان طالبان و داعش که این روزها دوباره در افغانستان سر برآورده اند، پيش از آن كه ساختاري سياسي داشته باشند، در قالب نظاميگري فعال می باشد. بررسي سياستها نشان ميدهد واشنگتن نيز بيشتر به دنبال وارد ساختن آنها به ساختار نظامي است تا سياسي. نتيجه نهايي اين سياست آن است كه واشنگتن تلاش ميكند با ورود اين جريان به ساختار نظامي، عملا نبض قدرت و ساختار نظامي و امنيتي کشور ما را در دست بگيرد و از آن به عنوان ابزار فشار بر دولتها و حتي تهديدات منطقه بهره برداري كند.
اين سياست در گذشته در قبال پاكستان و تركيه و برخي كشورهاي عربي حوزه خليج فارس اجرا شده كه عملا قدرت را در ساختار سياسي و نظامي تقسيم كرده است. اين در حالي است كه غرب با سلطه بر ساختار نظامي عملا سياستمداران را نيز به سمت سياستهاي خود هدايت كردهاند.
به عبارت ديگر، آمريكا از ابزار طالبان و داعش و امثالهم نه تنها براي اهداف خويش در افغانستان بلكه براي جلب رضايت كشورهاي منطقه براي پذيرش سياستهاي اشغالگرايانه و نيز خواستههاي منطقهاي خود استفاده ميكند. براساس سياست هاي مديريتي آمريكاييها بحران را ايجاد، مديريت و به سمت هدف هدايت ميكنند.
این سیاست آمریکا و متحدانش می باشد یک روز طالبان و داعش را به عنوان بحران ایجاد می کنند، سپس با هدایت آنها، به اهداف خود می رسند، اما ای کاش یک ذره از احساسات این دو خلبان و اپراتور مذکور را مقامات کاخ سفید و مسوولان افغانستان که هر روز شاهد کشتار مردم بیگناه توسط سربازان خارجی، نیروهای طالبان و هواپیماهای بدون سرنشین هستند، نیز داشتند.
زیرا چنین وقایعی در افغانستان و پاکستان متداول هستند و مسوول مستقیم این همه جنایت کسی نیست جز مقامات کاخ سفید. این در حالی است که هنوز آمار دقیق کشته شدگان افراد غیرنظامی درپی حمله هواپیماهای بدون سرنشین به درستی اعلام نشده است، اما گزارشات نشان می دهد تعداد آنها هزاران نفر است که به شکل چشمگیری هم در حال افزایش هستند.