4 حوت 1393 - مقالات

رایزنی ها برای از سرگیری صلح

رایزنی ها برای از سرگیری صلح

رییس جمهور غنی در این روزها رایزنی های گسترده ای را برای از سرگیری صلح از سرگرفته است. البته این موضوع برمی گردد به تنش زدایی بین کابل و اسلام آباد.

 

رهبران حکومت وحدت ملی فصل بسیار تازه ای را در مناسبات با پاکستان درپیش گرفته است. در طی سه ماه گذشته چهار بار مقام های سطح اول پاکستان وارد کابل شده اند. در حال حاضر اعلام شده است که گفتگوهای صلح بین افغانستان و طالبان در طی سه هفته آینده آغاز می شود. حال رییس جمهور با این مساله می خواهد ابعاد ملی بدهد و یک تصویر اجماع ملی را و اینکه گفتگوها محرمانه و درسایه انجام نمی شود را به مردم اعلام نماید به همین دلیل رایزنی های گسترده ای را با محافل سیاسی و مدنی و گروه های اجتماعی آغاز کرده است.

 

این بحث برگرفته شده از مصاحبه طلوع است که در زیر آورده شده است.

 

پرسش اساسی این است که پاکستان در ازای چه امر مهمی و چه دستاوردی حاضرشده است که طالبان را به پای میز مذاکره با افغانستان بکشاند؟ واقعا وضعیت ازچه قرار است؟ البته این پرسش مهمی است من فکر می کنم بسترهای مذاکرات صلح در سطح ملی و منطقه ای و فرامنطقه ای باید فراهم شود. این کار تاحدی زیادی صورت گرفته و می گیرد دراین روزها رییس جمهور رایزنی های گسترده ای را با محافل سیاسی، مدنی آغاز کرده است. رهبران جهادی فامیل های بزرگ مجددی ها، گلانی ها با رییس جمهور صحبت داشته اند. با رییس جمهور کرزی نیز دو روز پیش در مورد صلح صحبت شد. رییس جمهور غنی به دیدار رییس جمهور پیشین افغانستان رفت و موضوعات مرتبط به صلح را با آنها درمیان گذاشت. رییس جمهور غنی در نشستی که ما با ایشان در ارگ داشتیم، روی این موضوع تاکید داشت که صلح یک پروسه ملی است و حکومت تنها مجری این پروسه ملی هست. وی به این نکته اشاره کرد که صلح در خفا صورت نمی گیرد و یک موضوع محرمانه وسری نمی تواند باشد تمام مردم افغانستان باید در جریان گفتگوها و رایزنی ها باشند. این بستر مناسب ملی ایجاد می کند و کار مهمی است که باید انجام شود.

 

در گذشته و در زمان رییس جمهور کرزی ماجرای صلح دنبال می شد ولی مردم نسبت به رویدادهای صلح بی باور بودند یعنی اینکه احساس می کرد که صلح درخفا صورت می گیرد. زنان، جامعه مدنی، احزاب سیاسی حتی پارلمان افغانستان بارها از ماجرای صلح ابراز ناخرسندی داشتند. خوب البته همان گونه که جناب مرتضوی اشاره کرد در گذشته حوادثی در گفتگوهای صلح داشتیم که واقعا وحشتناک بود. هیچ صداقتی در کار نبود کسانی برای گفتگو از سوی طالبان آمد یا دکاندار غلط و یا هم قاتل از آب درآمد این مساله مردم را سخت بی باور کرد اما این بار ظاهرا قضیه پیگیری صلح متفاوت ازگذشته طرح شده است.

 

رهبران حکومت وحدت ملی هرآنچه که درمورد گفتگوها لازم باشد را می خواهد با مردم در میان بگذارند و این کاری است که صورت می گیرد. این در واقع همان بسترسازی ملی است. صلح باید با حمایت ملی به پیش برده شود و هیچ کسی نسبت به آن نگران نبا شد بخصوص زنان اقلیت ها و از همه مهم تر در گفتگوهای صلح مردم باید بدانند که ارزش های بدست آمده قربانی صلح نمی شود.

 

تمامی اقدام های رییس جمهور و رهبران حکومت وحدت ملی درباره مذاکرات صلح ماهیت و صورت ملی را باید ترسیم نماید و خوشبختانه این کار در حال شکل گیری می باشد. دیروز مسوولان احزاب سیاسی و نمایندگان آنها با رییس جمهور صحبت داشتند و رییس جمهور چهار پرسش اساسی را در امر صلح با احزاب سیاسی درمیان گذاشت اگر فرصت شد به آن پرسش ها نیزخواهیم پرداخت.

 

گذشته از بسترسازی ملی، درمساله صلح شرایط منطقه ای و جهانی نیز بسیار مهم است. فکر می کنم این کار بدرستی صورت گرفته است. در حال حاضر بسترهای گفتگوهای منطقه ای و جهانی برای صلح افغانستان از هر زمان دیگر مناسب ترمی باشد. رییس جمهور در کنفرانس پکن شرکت داشت در نشست شانگ های دو ماه پیش در کنار موضوعات دیگر، عمده ترین مساله مورد بحث صلح و امنیت مبارزه با تروریزم در افغانستان بود. می خواهم بگویم صدای منطقه ای یکی شده یعنی همان حرفی که در ریاض گفته شد همان صدای واحد منطقه ای در پکن، تهران، اسلام آباد کابل نیز شنیده شد. حرف منطقه برای صلح یکی هست و این کار، فرصت مهمی برای افغانستان خواهد بود. داکتر صاحب عبدالله رییس اجرایی در نشست شانگهای با فاصله کوتاهی در قزاقستان شرکت کرد و بحثهای قزاقستانی شانگهای درمورد گفتگوی های صلح بسیار سازنده بود. چین درحال حاضر گام های عملی برای برای مذاکرات صلح برداشته است.

 

پس از نشست شانگهای در پکن بلافاصله چینایی ها، مقام های طالبان را در پکن دعوت کرد گفته شد که ملاحنیف مقام ارشد در راس هیات طالبان با مقام ها چینی درمورد صلح گفتگوهای غیرعلنی داشته است.

 

نکته بسیار مهم در بحث منطقه ای صلح، مساله تنش زدایی بین کابل و اسلام آباد هست. وقتی که ما به بسترها و شرایط منطقه ای صلح می پردازیم باید به این موضوع توجه داشته باشیم که روابط کابل و اسلام آباد در چه وضعیتی قرار دارد زیرا تلاش های منطقه ای را درگذشته داشتیم اشکال حکومت رییس جمهورکرزی این بود که تلاش های منطقه ای را دنبال می کرد. ما در زمان ایشان پروسه ای بنام استانبول را داریم و کارهای دیگری هم در مورد صلح داشتیم. می دانید تمامی این تلاش ها با ناکامی روبرو گردید. به نظر من تنها یک دلیل در کار بود و آن اینکه بین کابل و اسلام آباد تنش و مناسبات غیردوستانه حاکم بود. طبیعی است که تلاش های منطقه ای کارایی نداشت.

 

حالا قضیه فرق کرده است. گام های خوبی در این جهت برداشته شده است. مقام های پاکستانی به گونه ای حرف می زنند که گویا افغانستان و پاکستان در تاریخ خود چنین روابط دوستانه ای نداشته است. البته این حرف شاید خالی از اغراق نباشد ولی یک بخش بزرگ از واقعیت درهمین حرف خلاصه شده است. روابط کابل و اسلام آباد بسیار بهبود پیدا کرده است و این واقعا کار بزرگی برای ایجاد امنیت در افغانستان می باشد.

 

چه منافعی پاکستان از مذاکرات صلح بدست می آورد و اینکه چه طرف هایی از طالبان را به پای میزمذاکره حاضر می کند؟ اینکه پاکستان چه طرف هایی از طالبان را به پای میزحاضر می کند این مساله خیلی ساده است. پاکستان و افغانستان می دانند که با چه طرف هایی مذاکره باید صورت بگیرد. هیچ نگرانی نیست پاکستان هر وقت و هر زمان بخواهد همان هایی که باب میل شان هست را به پای میز گفتگو حاضر می کند. البته می توان حدس زد که آنها چه گروه ها و چه نوع از طالبان را می خواهد. ما می توانیم بگوییم که شورای کویته و شاید هم گروه های دیگری مقیم پاکستان درمیز گفتگو حاضر شوند. در این میان گروه حقانی نیست. این مساله دلیل دارد زیرا این گروه نتوانسته ثابت نماید که ارتباط به القاعده ندارد. بلکه دلایلی زیادی است که شبکه حقانی با گروه القاعده کارمی کند و گفته شده که با متلاشی شدن مراکز شان در وزیرستان شمالی فرزندان حقانی و دیگر کادرهای شبکه به یمن گریخته اند.

 

پس این مساله واضح است که در مذاکرات صلح شبکه حقانی شامل نیست. گفتگوهای صلح با شورای کویته صورت می گیرد. شما تاکید دارید که پاکستان چه سودی از گفتگوهای صلح می برد و از افغانستان چه گرفته است و چه می گیرد که طالبان را به پای میزحاضر می کند. فکر می کنم منافع ملی پاکستان و افغانستان این الزامات را وارد می کند که طرف های پاکستان و افغانستان روی به صلح بیاورند . صلح برای منافع افغانستان حیاتی است و کسی شک ندارد و همه مردم از جنگ آسیب های فروانی را دیده و همه تاکید دارند که به صلح روی بیاورند جنگ مردم را تباه کرد و ما را در بدترین وضعیت قرارداده است. نفع ملی افغانستان در صلح و ثبات هست.

 

برای پاکستان هم صلح باید مهم باشد زیرا استفاده ابزاری از تروریست تجربه خوبی نداشت. این کشور در این مورد متاسفانه کارهای زیادی کرد و همه می گویند که پاکستان با تروریزم جنگ نیابتی با طرف های افغانستان هند و حتی نیروهای ناتو را به پیش می برد. مایک مولن رییس ستاد مشترک مستعفی آمریکا چند سال پیش گفت: پاکستان با استفاده از تروریزم با نیروهای ما در افغانستان جنگ نیابتی را راه انداخته است.

 

استفاده ابزاری از تروریزم برای هیچ کشوری ثمربخش نبوده است. پاکستان جواب اشتباهات خود را پس می دهد حمله به مدرسه نظامی پاکستان موضوع ساده ای نبود و نیست و این کار را تروریست ها را انجام داد. دیگر درد بالاتر از این را نمی توان برای پاکستان سراغ گرفت. صلح و ریشه کن شدن تروریزم پیش از هر امری به سود منافع ملی کشورهای منطقه است. برخی گفته اند که همکاری پاکستان و افغانستان درریشه کن کردن تروریزم، باعث تعطیلی کار هند و همکاری هند با افغانستان می شود. بخصوص اینکه گفته شد که حکومت افغانستان دیگر به دنبال لیست تهیه سلاح از هند نیست و اینکه افغانستان گروه اول ازافسران نظامی خود را به پاکستان فرستاده است. این گونه کارها در مناسبات دو کشور افغانستان و پاکستان حسن نیت است واقعا اعتماد و حسن نیت هست اما هند به دلیل خصومت های تاریخی و فعلی با هند از این گونه تعاملات و همکاری ناراحت می شود.

 

من فکر می کنم این قرایت و روایت برخواسته از ذهنیت مسموم و ازیک واقعیت هست اما واقعیت این بود که دو کشور هند و پاکستان برای جلب توجه و نزدیک شدن با افغانستان رقابت داشته و دارد این مساله حقیقت دارد اما این تمام بحث نیست. هند به این نکته هم واقف است که همکاری دو کشور افغانستان و هند برای ریشه کن کردن تروریزم درنهایت امر به نفع هند می باشد یعنی تروریزم به هر پیمانه که مزمحل و ریشه کن شود، به همان پیمانه به نفع کشورها و منافع ملی آنها می باشد. تروریزم ابزار نیست که کشوری بتواند با استفاده از آن منافع ملی خود را تامین نماید. این ابزار بسیار کثیف و ضد انسانی است. چه کسی می تواند بگوید اگر روزی تروریزم در افغانستان و پاکستان ریشه کن و دو کشور همسایه به تمام معنا با هم همکاری نماید این مساله برای هند خطرناک می شود.

 

گفتم این ذهنیت تا حالا بوده و برداشتن آن زمان می خواهد.

 

افغانستان در مناسبات خارجی بخصوص در مورد هند و پاکستان اصل توازن را باید رعایت نماید. همکاری با هند به معنی از دست پاکستان و همکاری و پیمان استراتژیک باهند به مفهوم خصومت با پاکستان نباید تعبیر شود و این مساله به صورت معکوس هم باید طرح شود همکاری با پاکستان نباید معنای قطع مناسبات با هند را داشته باشد. البته شک نداشته باشیم که هند و پاکستان ممکن است خواسته های غیرموجه را مطرح نماید ولی افغانستان نباید خواسته های که به زیان منافع ملی اش باشد را قبول نماید. گفته شد که مقام های پاکستانی از حکومت رییس جمهور کرزی خواستار قطع مناسبات با هند، پروش افسران افغانستان درپاکستان به جای هند و.. شده است این مطلب را سخنگوی ریاست جمهوری درسال گذشته با رسانه ها اعلام داشت البته این نوع سخن گفتن و بیرون دادن گفتگوهای تلخ و شیرین پشت پرده را به این صورت، کاری درستی نبود اما کاری بود که در آن زمان سخنگوی ریاست جمهوری حکومت رییس جمهور کرزی آن را اعلام داشت.

 

می خواهیم تاکید نمایم که ریشه کن کردن تروریزم افغانستانی و پاکستان به نفع هند هم تمام می شود. بنابراین همکاری های امنیتی سیاسی افغانستان برای صلح و ثبات و ازبین بردن تروریست ها به زیان منافع هیچ کسی نخواهد بود. من البته با یک مقام عالیقدر حکومت رییس جمهورکرزی درمورد تحویل دادن لطیف الله محسود گفتم افغانستان کار بسیار خردمندانه ای کرده است. تروریزم برای ما و برای هیچ کسی نه ابزار خوبی است و نه هم به نفع منافع ملی است و اگر تاکید شود که تروریزم آن طرفی سرمایه است و آن طرف خط هم به این باور باشد که تروریزم برای شان ابزار مقاصد ملی می باشد، هر دو طرف سخت در اشتباه قرارگرفته است من به ایشان گفتم هیچ گاه این منطق که تروریزم سرمایه باشد را قبول ندارم و به همین علت به شدت با دیدگاه شما مخالفت کرده ام.

 

همان گونه که از خانم سرابی و خانم قادری پرسیده شد، آیا صلح با طالبان به معنی نادیده گرفتن حقوق زنان و از دست دادن ارزش های مدنی و نظام سیاسی افغانستان نخواهد بود زیرا می دانیم که طالبان هرگز برای زنان حق و حقوقی قایل نبوده اند در این مورد چه نظر دارید؟ این پرسش خیلی جدی است. نگرانی جامعه بخصوص زنان و اقلیت ها قابل درک می باشد زیرا طالبان در گذشته و در سال های 94 تا 2001 زمان سرنگونی شان مرتکب جنایت های زیادی گردیدند.

 

استودیوم کابل محل اعدام زنان گردید. جنایت های بی شمار دیگری که در بامیان، یکاولنگ در شمال و در مزار و ده ها جای دیگر مرتکب شد، تصویر هولناک و کابوس را در اذهان باقی گذاشته است. بنابراین این مساله قابل فهم است. زنان جامعه بیشتر از هر قشری در زمان امارت طالبان آسیب دید اما عنصر زمان در تحلیل مهم است. ما در سال های 2015 زندگی می کنیم باید قبول نماییم که خیلی چیزها باید عوض شده باشد طالب هم حالا آن طالب گذشته نیست ما حالا انواع و اقسام طالب را داریم، یک وقت رییس جمهور کرزی گفته بود که ما انواع اقسام طالب را داریم، طالب آمریکایی، طالبان پاکستانی، طالبان عربی، طالبان افغانستانی و.. این واقعیت است که طالبان به دسته های بسیار گسترده و متشتتی تقسیم شده است. طالبان هم بسیار تضعیف شده حالا می بینیم که گروه دیگری بنام “داعش” علیه طالبان ظهور کرد و آنها گفته اند که هدف شان نابود کردن طالبان می باشد.

 

از وضعیت ناگوار درونی طالبان که بگذریم در مساله مذاکره، قرار این نیست و نمی تواند باشد که شما در مذاکرات پیشرو باطالبان بیایید نظام سیاسی تان را تحویل طالبان دهید. نه هرگز درگفتگوهای صلح کسی نمی تواند روی نظام سیاسی معامله نماید و یا ارزش های نظام سیاسی و دستاوردهای 13 ساله را فدای گفتگو نماید. من فکر می کنم نظام سیاسی سری جای خود باقی است زنان جامعه ما نگران آزادی های انسانی نباشند و به همین گونه قانون اساسی، انتخابات، آزادی بیان حقوق زنان و حقوق اقلیت ها و..در مذاکرات صلح نابود نمی شود. شیوه کار این خواهد بود که طالبان اصل نظام سیاسی در افغانستان را قبول نمایند.

 

در چهارچوب نظام سیاسی، طالبان حق دارند دیدگاه شان را در مورد هر امری ابراز نمایند. طالبان با قبول نظام می توانند در انتخابات شرکت نمایند و نامزد برای ریاست جمهوری داشته باشند در انتخابات پارلمانی شرکت داشته باشند و اگر قرار باشد که کسی در افغانستان قدرت سیاسی را در دست بگیرد. این مساله از طریق ساز و کارهای قانونی خود امکان پذیرمی باشد. طالبان در نظام سیاسی افغانستان حق دارد از همین طریق حتی قدرت سیاسی را در اختیار بگیرد. اگر مردم افغانستان به آنها اعتماد نمایند و در پارلمان رای دهند و در انتخابات ریاست جمهوری نامزد داشته باشد و مردم رای دهد در این صورت می تواند رییس جمهور افغانستان شود. گفتگوهای صلح و رسیدن به یک توافق باید دارای چنین پیام هایی باشد.

 

در پایان به این نکته می خواهم اشاره نمایم که رییس جمهور، مسوولان احزاب و نمایندگان احزاب سیاسی را برای مشوره خواسته بود. ایشان چهارپرسش اساسی را با احزاب مطرح کرد فکرمی کنم شاید عین چنین سوالاتی را با شورای عالی صلح، با جامعه مدنی و رهبران جهادی نیز طرح کرده باشد. اولین پرسش این بود که محل مذاکرات کجا باشد ایشان اشاره کرد که در دوراول، مذاکرات می تواند در چهار کشور انجام شود، امارات متحده عربی، چین، اسلام آباد و کابل اما دوردوم گفتگوها باید در کابل باشد. پرسش دیگر ایشان این بود که تغییرات در شورای عالی صلح چگونه باید باشد و چه ترکیبی باید داشته باشد. پرسش سوم هم این بود که محتوای گفتگوها و اولویت چه خواهد بود و سوال آخر هم این است که چه راه حل برای بحران افغانستان وجود دارد؟ البته وقت برای توضیح این پرسش ها نیست. رییس جمهور از همه احزاب سیاسی خواست که دیدگاه شان را در مورد پرسش ها در قالب یک طرح برای ریاست جمهور تحویل دهد.

 

 

محمد ناطقی

همرسانی کنید!