14 ثور 1394 - مقالات
داغ ترین موضوع سیاسی امروز کشور بحث گفتگوی دولت کابل با طالبان است آن هم در قطر. اشرف غنی در هشت ماه حکومت داری خود با دوبار سفر به عربستان سعودی، یکبار به پاکستان، یکبار به چین و یکبار هم آمریکا تلاش فراوان کرده تا بتواند همگان را متقاعد سازند از طرح وی برای صلح حمایتت کنند.
وی برای اجرایی کردن طرح مصالحه ی خود، یکی از متحدان اصلی افغانستان یعنی هند را پس زد و به دوستی با پاکستان و عربستان روی آورد تا موانع منطقه ای را برطرف سازد ولی آنچه از شواهد برمی آید تاکنون اشرف غنی نتوانسته موانع داخلی حکومتش را برای پیوند دادن طالبان به دولت، برطرف کند.
عمده ترین مشکل داخلی اشرف غنی در طرح ملی مصالحه، کسانی در ارگ ریاست جمهوری هستند که از طالبان خاطرات تلخ بسیاری دارند، داکتر عبدالله از حزب جمعیت، عطا محمدنور والی خودمختار بلخ، محمد محقق رهبر هزاره های کشور و جنرال دوستم رهبر ازبکها که همگی زخم خورده ی طالبان هستند.
اشرف غنی از این نگران است که در ارگ ریاست جمهوری این احساس به وجود آید که اگر طالبان بخواهند در دولت سهم بگیرند، قدرت شرکای حکومتی او (عبدالله، دوستم، محقق) تضعیف می شود و موقعیت سیاسی کسانی که کینه ی طالبان را هنوز در دل دارند، به خطر بیفتد.
همه می دانیم تنها افتخار جهادی عبدالله در زمان کمپاین انتخاباتی اش، جنگ با طالبان بود اکنون چگونه وی می تواند حمایت خود را از طرح مصالحه ی اشرف غنی اعلام کند. از طرف دیگر برای محقق که طالبان صدها تن از هم قومی های هزاره اش را قتل عام کرده اند نیز این موضوع قابل پذیرش نیست چه رسد به جنرال دوستم که طرح تشکیل بسیج مردمی برای مبارزه با طالبان را هنوز در سر می پروراند.
اشرف غنی می داند که رمز موفقیت حامد کرزی در 13 سال حکومت داری اش این بود که یکی به میخ می زد یکی به نعل. از یک سو تمام جناح های قومی و رهبران نظامی را گرد خود جمع کرده بود و اساس مشروعیتش را جنگ با طالبان قرار داده بود از طرف دیگر طالبان را برادران ناراضی می خواند تا همچنین روابطش با شریکان کلیدی استراتژیکیاش به مخاطره نیفتد.
اما اکنون ماجرای اشرف غنی متفاوت است چون مانند کرزی قدرت را در انحصار ندارد و شریکان حکومتی اش نمی خواهند بازنده بازی صلح طالبان باشند. این موضوع مختص به چهار معاون رییس جمهور و رییس اجرایی کشور هم نیست بلکه شبکه ای که کرزی در 13 سال حکومت داری اش تاسیس کرده به شمول رنگین دادفراسپنتا، عمر داوودزی و کریم خرم و دیگران یکسره اعتراض میکنند که تلاشهای اشرف غنی بیثمر خواهد بود.
واقعیت هم همین است که تلاش های اشرف غنی ثمری نخواهد داشت زیرا پاکستان به عنوان حامی اصلی طالبان و متحد نزدیک اشرف غنی، هیچ تغییری در سیاستش به وجود نیامده است و هنوز سیاست های اسلام آباد پایه ی آشفتگی های سیاسی افغانستان است.
هرچند اشرف غنی بر این باور است که اگر بتواند با پاکستان صلح کند، صلح با طالبان میسر می شود و اگر پاکستانی ها به جنگ مشترک علیه تروریزم متعهد شوند، صلح با طالبان دست یافتنی خواهد بود. ولی تاکنون که هیچ حسن نیتی از سوی اسلام اباد مشاهد نشده است.
به هر حال باید گفت: در حال حاضر اشرف غنی به دنبال چگونگی مذاکره با طالبان نیست بلکه به دنبال متقاعد ساختن تمام طرفهای درگیر است تا از او حمایت کنند. وی در ابتدا باید دیدگاهها در داخل حکومت را متحد سازد تا بر موانع داخلی غلبه کند، سپس پاکستان را متقاعد سازد که از طرح مصالحه اش حمایت کند و بعد از آن هند را متقاعد سازد که همکاری کابل با پاکستان تهدیدی برای هند نیست.
غافل از اینکه آن کسی که باید صلح در افغانستان بیاورد، آمریکا است و پاکستان مزدوری بیش نیست و اگر کاخ سفید بخواهد در افغانستان صلح شود، هیچ کسی در حکومت قبلی و فعلی توان مخالفت با این امر را ندارد.