6 عقرب 1394 - مقالات
گویی طالبان دست از سر حکومت برداشته اند ولی حکومت همچنان دست به دامان این گروهک تروریستی است!
حتی زمانی که اوج قدرت و شکل گیری طالبان در دامان کشور همسایه و با حمایت استکبار جهانی بود همچنین بزرگنمایی های مغرضانه ای درخصوص غلبه بر افکار عمومی و ده ها برابر کردن نیرو و دامنه اختیارات این گروهک تروریستی صورت نمی گرفت که…
که اینک و در خموشی و انزوای مفرط و بی اعتباری محض طالبان و چنددستگی محسوس ایشان، چنین اغراق هایی در فضای امنیتی و اجتماعی افغانستان پراکنده می شود؛ گویی طالبان دست از سر حکومت برداشته اند ولی حکومت همچنان دست به دامان این گروهک تروریستی است!
حالا که مخالفان مسلح بی نام و نشان یا در دیگر قالب های خودخوانده همچون القاعده و داعش و لشکر طیبه و تحت امر حقانی یا حکمتیار، به فعالیت های جسته و گریخته در خاک افغانستان دست می زنند؛ چه لزومی دارد که همه چیز برگردد به طالبان فنا شده؟!
در همین راستا و در حالی که قصه از هم گسیختگی و بلاتکلیفی طالبان پس از مرگ ملاعمر رهبر شبح گونه ی این گروهک تروریستی، بر کسی پوشیده نمانده است؛ دامن زدن به شایعات و اخبار تاییدنشده پیرامون احوالات طالبان و جنگ یا صلح با اینان به نفع آنها است نه ملت.
در واقع می توان مدعی شد مسکوت کردن بسیاری زمزمه ها از طریق رسانه های جمعی و تحریم اخبار مربوط به طالبان آنان را در مضیقه و تنگنای بیشتری قرار می دهد تا اینکه به پمپاژ تبلیغاتی و رسانه ای آنان بیافزاییم و طالبان همواره در صدر اخبار ملی و منطقه ای باشند.
اینک سخنگوی طالبان مدعی شده که طالبان افغانستانی و طالبان پاکستانی با هم متحد و یکجا شده اند تا هم بر قدرت از دست رفته بیافزایند و هم به زمزمه های اختلاف و عدم اتحادشان پایان دهند و بنابر انتظار، سخنگوی دولت نیز بلافاصله واکنش نشان داده و آن را غیرقابل اهمیت خوانده است.
در مجموع و نظر به تمام موارد مذکور، صلح با طالبان نیز در زمره بها دادن بیش از حد به شبحی است که سالها از دوران بلوغ و اوج خود کناره گرفته است. وگرنه برای مردم ملکی کدام بهتر است طالبان متحد یا طالبان متفرق؟! این زد و بند ها و لابی های ارگ هم مخالفان مسلح را سرگردان ساخته است و هم مردم را.