26 حوت 1393 - مقالات
بسیار جالب است بدانید که در این شش ماهی که از آغاز به کار دولت وحدت ملی می گذرد، اختلاف نظرهای عمیقی میان اشرف غنی و عبدالله در رابطه با سیاست خارجی کشور هویدا شده که ظاهرا هر کدام از دو رییس ساز خود را می نوازند. ساز اشرف غنی بیشتر نوای پاکستان و عربستان سعودی دارد (همانگونه که از سفرهایش به این دو کشور مشخص است) و ساز داکتر عبدالله نوای هندی (که این موضوع نیز در سفر چند روز اخیر رییس اجرایی کشور به هند کاملا مشهود است)
اشرف غنی معتقد است که اعتماد به پاکستان با کمک آل سعود می تواند بسیاری از مشکلات امنیتی و سیاسی افغانستان را حل و فصل کند، در حالیکه عبدالله با تجاربی که از زمان حکومت کرزی دارد، مدعی است افغانستان بیشترین ضربه را از ناحیه ی اسلام آباد متحمل شده و این هند است که می تواند چاره گشای مشکلات فعلی کشور ما باشد.
هرچند اعتماد اشرف غنی به پاکستان ریشه های فراوانی دارد از جمله مواردی که چندی پیش پرویز مشرف به آن اشاره کرد و گفت: نفوذ هندوستان در افغانستان خطری برای پاکستان است و هندی ها می خواهند یک افغانستان ضدپاکستان ایجاد کنند. اگر هندوستان از برخی گروههای قومی استفاده می کند، پس پاکستان حمایت خود را به کار خواهد بست و متحد قومی ما به طور یقین پشتونها هستند!!!
در این رابطه باید گفت: روابط ما با هندوستان و پاکستان در دو حوزه متفاوت است. ما هر قدر که روابط خود را با هندوستان گسترده نماییم مباحث مربوط به ثبات اقتصادی، روابط تجاری، اقتصادی، بازرگانی و مسایل کلان تر سیاسی بین دو کشور را تقویت می کنیم ولی مباحث ما با پاکستان امنیتی است. پاکستانی ها ظرفیتی زیاد برای ایجاد ناامنی و افزایش ناامنی در افغانستان دارند.
به گفته ی کارشناسان مسایل سیاسی، دولتمردان حکومت وحدت ملی باید مبتنی بر منافع ملی با هر کشور تعامل خود را حفظ کنند. نکته اساسی و مهم در روابط با پاکستان این است که بدانیم آیا آرامش در افغانستان برای پاکستان یک استراتژی است، آیا امنیت در منطقه برای اسلام آباد جزو اولویت های خارجی آن است؟ پاکستانی ها امنیت خود را با ناامنی افغانستان گره زده اند، هر قدر که ناامنی در افغانستان رو به افزایش باشد، روابط اسلام آباد با دیگر کشور تقویت می شود و می تواند منفعت بیشتری را از جانب غرب دریافت نمایند، به نحوی که از ناامنی در افغانستان به عنوان عاملی بسیار مهم برای نزدیکی به کشورهای غربی استفاده می کنند.
به همین دلیل هم دولت باید بر اساس منافع ملی افغانستان عمل کنند. ما در روابط با هندوستان چیزهایی را به دست می آوریم که ممکن است در روابط با پاکستان به دست نیاوریم، یا برعکس در روابط با پاکستان دستاوردهایی خواهیم داشت که در رابطه با هند کمتر به دست می آوریم. بنابراین حفظ توازن و تعادل در رفتار سیاست خارجی می تواند جزو توانمندی حکومت وحدت ملی باشد اما مشکل در صداقت پاکستانی ها است. پاکستان هیچ گاه در امر مبارزه با تروریزم و نا امنی در افغانستان وفادار نبوده اند که در اولین گام این مورد باید حل شود.
متاسفانه یک مساله در بین مردم رواج پیدا کرده است که اگر روابط ما با پاکستان خوب شود حتماً روابط با هندوستان کم می شود یا اینکه اگر روابط ما با هندوستان بهتر شود حملات پاکستان به شرق کشور بیشتر می شود. لذا بهتر است اشرف غنی و عبدالله به جای جدال بر سر این موضوع، به اعتمادسازی رو بیاورند و نشان دهند که ما می توانیم هم با پاکستان و هم با هندوستان رابطه دوستانه و عمیق داشته باشیم.
هرچند در پشت پرده ی تمام این روابط غرب حضور فعال دارد. همین هندوستان که تا دیروز برای رقابت و تضعیف پاکستان، اسلام آباد را به وابستگی کامل به غرب متهم می کرد، امروز خود در حال غلطیدن به دامان غرب است به نحوی که طی چند ماه اخیر چندین بار مقامات هندی اظهار داشته اند که دهلی نو و واشنگتن در حال گفتگو هستند تا افغانستان به یک کشور با ثبات، دموکراتیک و مرفه مبدل شود به ویژه با تشکیل دولت وحدت ملی که اوضاع افغانستان دارای تحولات عظیمی شده است.
به هر حال بر عبدالله و اشرف غنی لازم و واجب است که با دیدی بازتر به سیاست خارجی دولت خود با این دو کشور نگاه کنند.