4 قوس 1390 - مقالات
از زمانی که بحث برقراری پیمان راهبردی میان دولت افغانستان و ایالات متحده آمریکا به صورت گسترده تری در سطوح مختلف جامعه طرح گردید شاهد آنیم که حملات مخالفان بخصوص در شهر کابل شدت بیشتری یافته است. حملاتی از قبیل حمله گسترده افراد مسلح بر سفارت آمریکا و همچنین محل نمایندگی فرهنگی سفارت انگلستان در شهر کابل، و نیز حملات متعدد انتحاری در سطح شهر کابل و سایر نقاط کشور که تلفات بسیاری را نیز بر مردم مظلوم افغانستان تحمیل کرد و حتی در روزهای تعطیلات عید قربان نیز این حملات ادامه یافت؛این گمان را تقویت نمود که طرحی حساب شده در شدت یابی این حملات وجود دارد. چگونه در طی ده سال گذشته مخالفان مسلح توان آن را نداشتند که به مراکز مهم یاد شده یورش برند و چرا در این بازه حساس زمانی این قبیل اتفاقات روی داده است؟ چگونه است که مخالفان ظاهرا شریعت گرای دولت که پرچم دین گرایی را بلند نموده اند در ایام مبارک برگزاری حج ابراهیمی و جشن خاتمه این همایش بزرگ اسلامی که تمامی مردم مسلمان به جشن و شادمانی می پردازند عده از هموطنان مظلوم خود را به خاک و خون می کشند؟
پاسخ به این پرسش چندان مشکل نیست و گمان یاد شده با توجه به سوابق شیطنت آمیز دولتهای استعماری در به بازی گرفتن شعور ملتهای جهان سوم تقویت می شود. اگر تنها به هفده سال قبل بازگردیم و نقش خاص دولت آمریکا و انگلیس را در تاسیس جنبش طالبان مورد بررسی قرار دهیم به آسانی در خواهیم یافت که ارتباطی پنهانی میان این والدین و فرزند نامشروعشان کماکان برقرار است روابطی که با شدت مضاعف میان طالبان و استخبارات پاکستان و نیز خاندان منحوس آل سعود آشکارا برقرار مانده است.
شدت یافتن حملات طالبان در ماههای اخیر با بحث برقراری پیمان راهبردی و تاسیس پایگاههای نظامی آمریکا در خاک افغانستان ارتباط مستقیمی دارد. واضح است که بحرانی تر نشان دادن وضعیت امنیتی و ناتوان نشان دادن نیروهای نظامی افغان در کنترل اوضاع شمشیر کسانی را برنده تر خواهد کرد که با تبلیغات بسیار و وخیم نشان دادن اوضاع لزوم حضور درازمدت نیروهای نظامی آمریکا در کشور را گوشزد می نمایند.
طالبان اگر به راستی خواهان خروج نیروهای اشغالگر خارجی از افغانستان می باشند چرا دقیقا و در این بازه زمانی با شدت دادن به حملات خود زمینه روانی امضای پیمان راهبردی و تاسیس پایگاههای نظامی دائمی آمریکا را فراهم می آورند. رهبران این جنبش آدمی خوار بهتر از هر کسی می دانند که شلیک راکت به شهر کابل در ایام برگزاری لویه جرگه عنعنوی آن هم در نزدیکیهای محل برگزاری این همایش، باعث هراس شرکت کننده گان در این جرگه شده و طبعا تاثیر خاصی بر رای و نظر این افراد در باب ضرورت امضای پیمان با آمریکا می شود. این امر کاملا حساب شده است و اگر هم پیاده نظام این جنبش واپسگرا از توافقات پشت پرده غافلند رهبران زیرک و منحوس آنان تعهدات خود را با والدین هیچگاه فراموش نخواهند کرد.
طالبان گویا سوگند یاد کرده اند تا آخرین نشانه های احساس عزت را نیز در این سرزمینی که هیچگاه روی خوشی به اشغالگران از خود نشان نداده است بخشکانند. امروزه متاسفانه حتی در میان قشر تحصیلکرده این جامعه نیز این باور کاذب تقویت شده است که ما خود لیاقت اداره مملکت را نداریم و باید کسانی دیگر حضور یافته و ما را اداره نمایند. این باور شوم که اقدامات ناسنجیده تعدادی از جریانات مجاهد و نیز طرح حساب شده طالب سازی به تقویت بیش از پیش آن انجامیده است به هیچ عنوان مورد رضای خدا و رسول او نخواهد بود و بر عالمان و تمامی کسانی که دغدغه اسلامی دارند فرض است تا راهکاری برای مبارزه با این احساس بی عزتی بیابند.