تأملی براستراتژی آمریکا و پیمان استراتژیک آن باافغانستان

تأملی براستراتژی آمریکا و پیمان استراتژیک آن باافغانستان

بخش اول
ـ 1 ـ
آمریکا، برای جبران غیبتش بعد از جنگ سرد، حضورش را با جنگ علیه تروریسم بر آسیای مرکزی وخاورمیانه تحمیل کرده است. بعد از سقوط شوروی، آمریکا با اطمینان خاطر منطقه را ترک گفت و این را بزرگترین اشتباه تاریخی خود می داند. در فاصله ی این غیبت هند بیش از  حد فربه شد. پاکستان  وعربستان هزاران طالب را در مدرسه های وهابیت تربیت کردند و صدها مرد انتحاری تولید نمودند. غول زرد پکن از خواب طولانی اش برخواست، سر از فراز دیوار چین بر آورد و لرزه بر اندام غرب انداخت. ایران یک قدرت منطقه ی شد و روسیه دوباره تجدید قوا کرد و این چنین دنیا به “تک چند قطبی” هانتینگتون مبدل گردید. آمریکا نا بهنگام متوجه اشتباهش شد و با سراسیمگی تمام، خودش را در زیر سایه پرچم “جنگ مقدس با تروریزم” سر جایش برگرداند و در سر زمین بی صاحب افغانستان اردوگاهش را بر افراشت.
حال، آیا براستی می توان گفت که هدف اصلی آمریکا افغانستان است و مرام اصلی اش صلح و امنیت افغان ها؟  نشاید؛ بدین سبب که افغانستان بخشی از منطقه است و باالتبع بخشی از اهداف آمریکا در منطقه خواهد بود نه تمام آن.  هدف اصلی وثابت آمریکا، حضورش در منطقه است و افغانستان هدف مقدماتی و غیر ثابت آمریکا محسوب می شود. به همین خاطر است که امریکا در افغانستان سیاست به نرخ روز دارد وطالبان را تا هنوز حفظ کرده است، تا دلیلی برای حضورش داشته باشد. با همین سیاست است که مردم افغانستان را نا خود آگاه در برابر این سوال قرارداده است که آیا افغانستان دوباره پایگاه دایمی طالبان شود بهتر است یا پایگاه دایمی آمریکا؟
پس، واقعیت اینست که آمریکا با مفهوم مقدس “مبارزه علیه تروریزم” خودش را بر افغانستان تحمیل کرد واینک بر آنست که با مفهوم حقوقی”معاهده استراتژیک” حضور دایمی خودش را بر افغانستان مشروعیت ببخشد. حال،سوال اصلی این است که آیا آمریکا برای از بین بردن تروریسم وطالبان به افغانستان آمده بود یا برای ماندن در افغانستان؟اگر برای مأموریت نخستین آمده بود پس چرا تروریسم گسترده تر وطالبان پس از ده سال فربه تر شده است؟ واین خود این واقعیت شفاف را می رساند که آمریکا برتعهدات خودش در پیشگاه جامعه جهانی صادق نبوده است،حال از کجا اعتماد کرد که در تعهدات خودش برپیمان استراتژیک با افغانستان رستگار خواهد ماند؟ چه آنکه نا گفته پیداست که  برخورد آمریکا با طالبان ابزاری است و آن را به عنوان یک اهرم فشار برای قبولاندن خواسته هایش بر افغانستان نگهداشته است. آمریکا که با شعار نابودی طالبان افغانستان را اشغال کرده بود نه تنها طالبان را نابود که دارد آن را به رسمیت می شناسد و برآن است که برای طالبان نمایندگی قانونی در یکی از کشورهای اسلامی تأسیس کند. درست در راستای همین سیاست است که  معاون رئیس جمهوری آمریکا با صراحت اعلان می دارد که طالبان ،دیگر دشمن آمریکانیست.
آمریکا، هدف از حضور دایمی خودش در افغانستان را مبارزه دوامدار با طالبان تعبیرمی کند.آیا این سخن بدان معنا نیست که طالبان در صحنه جدال افغانستان پایدار خواهد ماند تا توجیهی باشد برای حضور دوامدار آمریکا در افغانستان؟
بدین رویکرد، مفهوم معاهده استراتژیک افغانستان وآمریکا به معنی تعهد افغانستان بر استراتژی آمریکاست. نه به مفهوم تعهد آمریکا بر آن چه که در پیشگاه جامعه جهانی وافغانستان متعهد شده بود.

ـ 2ـ
با نگاه ژرف بر ساختار این معاهده نامه به خوبی در میابیم که این پیمان خود یک بحران استراتژیک  است برای افغانستان، نه یک راه حل استراتژیک. از دیگر جانب با تمرکز بر مواردی که آشکارا برخلاف منافع مسلم افغانستان ودر تضاد با قانون اساسی افغانستان است در می یابیم که بحران افغانستان نه تنها حل، که دارد به سوی یک بحران دیگر می رود.
براساس آخرین نسخه از معاهده نامه، تعهدات افغانستان دربرابرآمریکا بدین قرارند:
1ـ حضور طولانی مدت آمریکا
2ـ حق استفاده از سرتاسر قلمرو افغانستان
3ـ تعریف گسترده از نیروهای آمریکایی
4ـ اصل بودن قوانین آمریکا در انجام عملیات نظامی
5ـ مدیریت و فرماندهی آمریکا در عملیات نظامی
6ـ حق آمریکا برای انجام عملیات نظامی بدون آگاهی و اطلاع دولت افغانستان
7ـ واگذاری پایگاه¬های نظامی عمده¬ی افغانستان به آمریکا
8ـ مالکیت آمریکا بر اموال منقول و غیر منقول مورد استفاده در افغانستان
9ـ حاکمیت آمریکا بر حریم هوایی افغانستان
1ـ  معافیت مالیاتی و معاف بودن از بازرسی دولت افغانستان
11ـ  سلطه آمریکا بر شبکه مخابراتی افغانستان
12ـ اعطای حق کاپیتولاسیون به نیروهای آمریکا
بدین ترتیب، محتوی اصلی  این پیمان نامه را تنها یک چیز تشکیل می¬دهد و آن هم توسعه حاکمیت آمریکاست از واشنگتن تا کابل. ونیز نقض صریح حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان است در حد یک کشور وابسته و نامستقل. در حالیکه زیربنای قانون اساسی افغانستان را حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان تشکیل می دهد. علاوه بر این، در متن این معاهده نامه، محورهای استراتژیک و اساسی کشور افغانستان با مهارت تمام نشانه رفته است، بدین مضمون که:
1ـ آمریکا تا زمانی در کشور ما می ماند که ديگر تروريزم بين المللي هيچگاه جهان را از خاك افغانستان مورد تهديد قرار ندهد! این یعنی اینکه احتمال دارد آمریکا تا دو صد سال دیگر یعنی تا زمان نابودی کامل تروریزم در افغانستان بماند.
2ـ ايالات متحده تعهد مي نمايد كه از قلمرو و يا تاسيسات افغانستان منحيث نقطه آغاز حملات عليه كشورهاي ديگر استفاده نمي نمايد مگر اينكه مسئله حق دفاع از خود در مطابقت با قوانين بين المللي مطرح باشد .
این یعنی، آمریکا هر گاه که منافع خود را در خطر ببیند می تواند از خاک افغانستان و تاسیسات کشور ما بر علیه همسایگان حمله نظامی انجام بدهد وافغانستان را برای بار سوم به جنگ برون مرزی بکشاند وصحنه کاروزار دیگر کند.
3ـ نیروهای ایالات متحده کماکان دارای آزادی عمل براي اجراي عمليات نظامي، به شمول عمليات ضد تروريستي و ضد مواد مخدر مي باشند! این یعنی اینکه آمریکا مثل ده سال گذشته هر وقت هر کاری که دل شان خواست انجام می دهند، بدون این که کسی از آن ها بتواند بازخواست نماید.
4ـ آمریکا متعهد می شود تا با هرگونه تهدید خارجی بر علیه افغانستان برخورد نماید. ولی سوال این است که آیا این گزینه شامل پاکستان هم به عنوان یک مداخله گر دائم در همه امور افغانستان می شود یا خیر؟
5ـ قراردادهایی که تاکنون بین دو کشور بسته شده، الی یوم القیامه قابلیت اجرایی دارند! زندانهای کشور همچنان در اختیار نیروهای آمریکاست تا روزی که افغانستان بتواند عهده دار این مسئولیت شود! ایالت متحده کمک می کند تا مردم افغانستان استفاده كنندگان اصلي از ثروت ذخاير و معادن شان باشند!

 

http://kabultime.blogfa.com/

http://kabultime.blogfa.com/

همرسانی کنید!