21 عقرب 1391 - مقالات

بازی سیاسی در بازسازی افغانستان

بازی سیاسی در بازسازی افغانستان

بازی سیاسی در بازسازی افغانستان

 

یاسین حکیم

افغانستان بام دنیاست هرچند که فرو افتاده است. فرودست است ولی بلند آوازه. اما؛ ز رسوایی بلند آوازه است. افغانستان در روزگار “جنگ سرد” شهره جهان شد. چه آنکه ناگهان یک قطب جهان در آن فرود آمد. و این چنین نام افغانستان در ردیف نام بلند “اتحادجماهیر شوروی” ارتقا یافت و جهانی گشت. آنگاه که آن نام بلند فروکاسته شد، دنیا هم افغانستان را به فراموشی گماشت. سی سال فراموشی. تا اینکه دنیا برپایه ی یک قطب پایدار شد. و این بار این قطب دنیا با تمام توانش براین سرزمین فراموش شده و بر روی زخم های التیام نیافته اش فرود آمد. تمام دنیا به حیرت افتادند و به این پیکر نیمه جان، متحیر نگریستند. دست نوازش گشودند وهمگی تعهد به بهبودی کامل دادند. نابودی “دشمن مسلط (طالبان) و حذف ترور و وحشت”، “بنیاد یک دولت قوی ومتکی به خود”، “بازسازی ویرانی” و “نهادینه سازی ارزش های نوین انسانی” از اهم مهمات بودند که برآن همت نمودند و جامعه جهانی بر آن اجماع جهانی کردند.

از آن همت جهانی درست یازده سال می گذرد. اما قسم به همین جهان و آن همت جهانی اش. جهان خود شاهد است که اوضاع این سامان هر روز بی سامان تر از دیروز است و دشمن مسلط تر از هرروز. وحشت  سایه افکنده است و دهشت افکنان فزونی یافته اند. پایه های دولت لرزان است و اقتدار آن رو به فرسایش. بازسازی در ویرانه ها گم شده است و ارزش های نوین انسانی بی مفهوم مانده اند. آشفتگی بیداد می کند و افسردگی بر جان مردم مسلط شده است. سردرگمی های امنیتی٬ نظامی و سیاسی در افکار عموم حاکم شده اند. نشانه ی آشکاری از تلاطم رفتن کشتی طوفان زده ی کشور بعد از2012 دلالت می کند و اما این که این زورق شکسته با چه امواج خروشان و کمر شکن رو به رو است٬ هیچ کس را از این راز نهان خبر نیست. چه آنکه نه تنها کشتی نشسته گان که حتی ناخدای این کشتی هم نمي داند که این دریا به کجا مي برندش، و امپراطور این دریا او را به کدام ساحل می سپارندش.

بدینسان، آگاهان امور نیک واقفند که نبود شفافیت در دستگاه دولت افغانستان و عدم صداقت در پرداخت کمک های دولت های همکار، باعث یک نوع بازی سیاسی در امر بازسازی افغانستان شده است. بعد از بر افتادن رژیم طالبان در سال 2001 تاکنون امدادهای پولی و مالی زیادی در افغانستان سرازیر گردیده است. گفته می شود مجموع کمک های نقدی جامعه جهانی به افغانستان به 58 میلیارد دلار می رسد  که تعداد کمی از این پول ها مستقیما به دولت افغانستان پرداخت گردیده است.

در جریان چند سال گذشته همیشه انتقادات زیادی از سوی آگاهان روی عدم شفافیت، نبود هماهنگی در طرز العمل موسسات کمک دهنده و مدیریت ناقص در تطبیق پروژه ها صورت گرفته است. دستگاه اداری کشور نیز مصارف گزاف موسسات کمکی کشورهای خارجی در جریان چند سال گذشته را موفق نخوانده است. درحالی که می شد این پول را در  پروژه ها ی مشخص با مصرف کم و تحت یک پلان منظم و به مشوره دستگاه اداری کشور به مصرف رسانید.

ضمن انتقاد بر مسؤلین امور، انتقادات شدیدی در راستای چگونگی مصرف این کمک ها بر مسؤلین دولت نیز وارد است. به باور آگاهان آنچه در روند مصرف و هزینه شدن کمک های مالی بین المللی در جریان یازده سال گذشته فراموش یا نادیده گرفته شده است همانا اصل عدالت و انصاف بوده است؛ امری که برای تمام مردم افغانستان آفتابی شده است. برخی از مناطق که مستحق کمک و نیازمند کمک تلقی شده همواره از کمک های انکشافی، به دور مانده است.

چنین به نظر می رسد که میزان پروژه های انکشافی در حال اجرا شده در مناطق مختلف افغانستان به هیچ وجه یکسان و منصفانه نبوده است و در هر لحظه اصل عدالت در تطبیق این پروژه ها نادیده گرفته شده است.

 از اجماع جهانی درتوکیوی اول تا همت دوباره جهانی در توکیوی دوم، به اندازه ده سال فرصت زمانی به هدر رفته است و به میزان 58 میلیارد دلار پول بازسازی افغانستان حیف شده است. آنچه که تاکنون همچنان یکنواخت مانده است، وضعیت آشفته و آتش افروخته در افغانستان است. در توکیوی دوم حداقل16میلیارد دلار برای مرحله دوم بازسازی افغانستان تعهد شده است، این مبلغ چهارسال نگرانی را برطرف می سازد. اما نگرانی مهم اینست که این میزان پول را کدام دستی خواهد پرداخت و کدام دستی خواهد ستاند؟ بدین سخن که اگر همان دستانی که 58 میلیارد دلار سابق را داد وستد کردند 16میلیارد بعدی را نیز همان دستان بستانند، براستی که این قصه نیز به همان داستان خواهد پیوست.

همرسانی کنید!