14 جدی 1393 - مقالات

اهمیت تصمیم گیری در حیات سیاسی یک کشور

اهمیت تصمیم گیری در حیات سیاسی یک کشور

انسان در مسیر زندگی خود با انواع و اقسام مسایل و موضوعات گوناگون مواجه می شود که برای اقدام مقتضی و حل آن معضل، نیاز به تصمیم گیری دارد و از همین لحاظ است که تصمیم گیری نقش گسترده و حیاتی در زندگی انسانها دارد و این فرایند در پرتو فرهنگ، ارزش ها، نگرش ها، بینش ها و شخصیت فرد صورت گرفته و این عوامل بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند و این بدان معنی است که هرگاه یک شخص در محیط فرهنگی بزرگ شود و از دانش و بینیش بالایی برخودار باشد می تواند تصمیم درستی را برای حل معضل فردی، خانوادگی و اجتماعی اتخاذ نماید.

 

به همین ترتیب هرچه فرد اطلاعات و معلومات بیشتری در زمینه موضوع مورد تصمیم گیری داشته باشد، قدرت تصمیم گیری فرد بالاتر خواهد بود و به هر اندازه ای که اعتماد به نفس در وجود افراد بالا باشد به همان پیمانه از قدرت تصمیم گیری بالاتری برخوردار خواهند بود و در شرایط بحرانی قادر به تصمیم گیری های مناسب و مقتضی می باشند، حال آنکه افرادی که درجه عتماد به نفس در وجود شان پایین است، اغلب در تصمیم گیری های خود دچار مشکل می شوند و اکثراً اتفاق افتیده که چنین اشخاص برای امور خیلی جزیی، زمان خیلی زیادی را صرف کردند بدون آنکه توانسته باشند نتایچ قناعت بخش را بدست آورند. گفتنی است که برخی از این تصمیمات بسیار کوتاه مدت بوده و تاثیر چندانی در زندگی ما ندارد مانند: تصمیم برای انتخاب غذا و تصمیم برای خرید لباس اما برخی دیگر ممکن است آینده زندگی کاری، خانوادگی و اجتماعی ما را تحت تاثیر قرار دهند مانند: تصمیم برای انتخاب همسر، انتخاب شغل و یا تصمیماتی که یک دولت اتخاذ می کند.

 

در این مقاله اول سعی شده تصمیم و تصمیم گیری تعریف گردد ثانیا شاخص های مهم تصمیم گیری به تحلیل گرفته شده و متعاقبا راهبردهای عملی برای افزایش قدرت تصمیم گیری ارایه گردیده است.

 

تصمیم: یک عمل ذهن است که انجام دادن و ندادن کاری از آن نتیجه می شود و تصمیم گیری: عبارت است از انتخاب یک راه از میان راه مختلف برای حل مشکل. تصمیم گیری وسیله خوبی برای اجرای برنامه ها و راه نیل به اهداف می باشد. در واقع همین تصمیم گیری است که تعیین می نماید که چه کاری، با چه وسیله ای، بتوسط چه کسی، در چه موقعیتی و چگونه باید انجام شود.

 

اعتبار تصمیم وابسته به قابل اجرا بودن آن است و این بدان گفته بزرگان می ماند که گفته اند: تصمیم شبیه ماهی است که گرفتنش آسان ولی نگهداشتش مشکل است. و بعضاً اتفاق افتاده که یک تصمیم گرفته شده ولی درعمل به منصه اجرا گذاشته نشده و یا اگر اجرا هم شده ناقص بوده و قناع کننده نبوده طوریکه آقای ریس جمهور اشرف غنی بعد از حلف وفادری اش به عنوان رییس جمهور حکومت وحدت ملی طی یک فرمانی وزاری سابق را تا تشکیل کابینه جدید به عنوان سرپرست گماشت و برای حل اساسی قضیه کابل بانک ضرب العجل تعیین نمود ولی حالا بیشتر از دو ماه از عمر حکومت وحدت ملی می گذرد و درین مدت نه تنها که عاملان اصلی پول شویی کابل بانک بازداشت و پیگیری نشدند بلکه یک دوره سرپرستی گذشت و ما اینک در مرحله دوم سرپرستی وزارتخانه ها قرار داریم و حکومت وحدت ملی تا هنوز قادر نشده که کابیه جدید را تشکیل بدهد.

 

اینجا سوالی که مطرح می شود این است که آیا زمانی که تصمیم اتخاذ گردید ولی به مرحله اجرا گذاشته نشود راه های تعمیم واصلاح ان وجود دارد یا خیر؟ جواب بلی است و در این حالت باید از طریق نظارت، بازنگری و دریافت گزارش ها، اجرای تصمیم را پیگیری نمود و حال بر رییس جمهور غنی است زمانی دید که مخالف سیاسی خواندن طالبان به عوض آنکه از حملات مرگبار ان بکاهد بل آنها جرات بیشتر پیدا کرده و همه روزه جان دها افغانستانی را می گیرند و ثابت گردید که سیاست تذروع در مقابل طالبان نه در گذشته و نه در حال هیچ نفعی به مردم و حکومت نداشته پس باید از طریق بازنگری و گرفتن نظریان مردم و متفکران در تصمیم گیری فردی خود تجدید نظر نماید.

 

از آنجایی که تصمیم گیری های در طی سیزده سال گذشته اکثرا به صورت فردی صورت گرفته و بعد از گذشت مدتی، مدیران و تصمیم گیرندگان به اشتباه خود پی برده و در صدد اصلاح و ترمیم آن برآمدند ولی آنگاه دیگر خیلی دیر شده و بسیار منابع هدر رفته و اگر اصلاح هم شده نتوانسته ان کیفیت نخستین خود را بیابد. پس برای اینکه تصمیمی اتخاذ نمایم که مفید و موثر باشد باید شاخص های ذیل را در حین تصمیم گیری جداً در نظر گرفته و بدان متوجه باشیم:

 

  1. انعطاف پذیری: از آنجایکه شرایط اجرای تصمیم، همیشه ثابت نبوده؛ لذا تصمیم باید طوری اتّخاذ گردد که از انعطاف پذیری لازم برخوردار باشد. تصمیم رییس جمهور مبنی بر خطاب نمودن طالبان به عنوان مخالفان سیاسی به صورت یک جانبه بوده و در آن انعطاف پذیری دیده نشده بدین معنی که اگر طالبان را مخالفان سیاسی خواند باید تذکر می داد که در صورتی که طالبان از حملات مسلحانه خود دست نبردارند؛ انگاه با آنها به مانند مخالفان مسلح برخورد جدی خواهند شد. درحالی که این تصمیم رییس جمهور بجای اینکه درد و مشکلات مردم را مدوا کرده و کم می کرد، بلکه آن را دو چند ساخته که نشانگر عدم دقت ایشان حین تصمیم گیری بوده است.

 

  1. قابلیت درک: تصمیم باید به مقدار کافی قابل درک باشد تا مردم بتوانند منظور تصمیم گیرنده را بفهمانند. در حالی که امروز نه تنها مردم بل حتی سیاسیون و نخبگان تصمیم رییس جمهور مبنی بر رهایی طالبان خطرناک از زندان پل چرخی را نمی دانند که چرا رییس جمهور تن به چنین معامله مبهم با پاکستان داده و فایده این معامله گری مخفی چه می باشد و این در حالی است که نیروهای امنیتی چه مشکلات و تلفات سنگین را در حین گرفتاری ایشان از خود نشان دادند ولی رییس جمهور تمام آن را نادیده می گیرد و بدون آنکه مردم در جریان تصمیم گیری او باشند دست به چنین معامله پنهانی میزند که این چنین سیاست و تصمیم مبهم ریس جمهور برای شهروندان قابل درک نمی باشد.

 

  1. ایجاد هماهنگی: هماهنگی در کار واحد ها یا دیپارتمنت های مختلف یک اداره یا کشور بوجود نخواهند آمد مگر اینکه رییس اداره و کشور مصمم به ایجاد هماهنگی در فعالیت های اداره ها باشد. رییس جمهور افغانستان به عوض آنکه در اتخاذ و اجرای تصامیم، اداره ها را در امر هماهنگی فعالیت های تشویق نماید بل خود ناهماهنگی را ترویج میکند طوریکه در روز حلف وفاداری به صفت رییس جمهور حکومت وحدت ملی، ادارات عدلی و قضایی را متهم به فساد نمود و چند روز نگذشته بود که ریس دادگاه عالی در یک واکنش متقابل اعلام نمود که در ترتیب متن سخنرانی رییس جمهور و توحید گزارش به او، با اداره های هماهنگی صورت نگرفته بود و به همین ترتیب در امر رهایی طالبان خطرناک از زندان پلچرخی با اداره های کشفی، استخباراتی و حتی عدلی و قضایی هماهنگی صورت نگرفته و توحید نظر موجود نمی باشد از طرفی رییس جمهور طالبان را به صفت مخالفان سیاسی می شناسد و امتیاز به آنها قایل است در حالی که معاون اول او جنرال دوستم طالبان را دشمنان مردم افغانستان می داند و معتقد است که اگر یک روز هم به او اجازه داده شود طالبان را نیست و نابود خواهند نمود.

 

  1. اخلاقی بودن: اخلاقی بودن یکی دیگر از شاخصه های یک تصمیم گیری خوب میباشد و مدیران و رهبران سیاسی همیشه باید در حین تصمیم گیری به این امر توجه جدی مبذول دارند و نادیده گرفتن آن میتواند از میزان محبوبیت یک رهبر بکاهد و پیامد های منفی ناگوار را در آینده بوجود آرد. درین قسمت لازم به ذکر است که بعد ازحلف وفاداری جناب رییس جمهور غنی حملات انتحاری و انفجاری در تمام افغانستان بخصوص شهر کابل افزایش یافت و اخیراً رییس جمهور برای عیادت تعدادی از زخمیان این حملات به شفاخانه داود خان رفت و در حین احوال پرسی از زخمی ها گفت که “بلا بود و برکتش نی” من نمی دانم چرا او چنین حرفی را به زبان آورد در حالی که در همان حمله انتحاری بیشتر از 20 نفر شهید شده بودند و به دها نفر زخم برداشته بودند و از نظر ایشان نمی دانم بلا چه را می گویند آیا بلا همان است که به یکباره گی همه را بخورد و به کام مرگ ببرد یا خیر؟ به هر حال تصمیم رییس جمهور مبنی بر مخالف سیاسی خطاب نمودن طالبان و گفتن بلا بود و برکتش نه همه را حیرت زده نموده که ایا او مردم افغانستان نمایندگی می کند و نسبت به آنان احساس همدردی و مسوولیت میکند یا نسبت به دشمنان مردم افغانستان.

 

  1. تشخیص مفید بودن تصمیم: وقتی مدیر یا رهبر می خواهد تصمیم به انجام کاری را بگیرید باید اولاً تشخیص دهد که ایا پیامد تصمیم مفید است یا مضر و آیا جوانب مفیدیت تصمیم بیشتر است یا مضرریت تصمیم. بطور مثال شما خود قضاوت کند که رییس جمهور وزیران را سرپرست گماشت و بعد از گذشت دو ماه باز اشخاص دیگر به عنوان سرپرست تعیین نمود و درین مدت کار بسیاری از شهروندان به بن بست مواجه شد و خود این سرپرستان با دلگرمی تام وظیفه انجام نداده و بیشتر وقت کشی می کنند و همینطور رییس جمهور طالبان را مخالف سیاسی خواند و با این کار می خواست رضایت طالبان را بدستا آورد تا از حملات و کشتار مردم دست بردارند و برعکس توقع رییس جمهور حملات طالبان بیشتر شد و با اینگونه رفتارهای مبهم و عجولانه برای شهروندان تصامیم ریس جمهور قابل درک نبوده و به حال مردم مفید نمی باشد.

 

تصمیمات از حیث تصمیم گیرندگان:

تصامیمی که در یک اداره و کشور اتخاذ می شود یا بصورت فردی است و یا گروهی. که هر کدام را به تشریح می گیریم:

1- تصمیمات فردی: تصمیماتی هستند که مدیر یا رهبر به تنهایی پس از تشخیص مشکل اقدام به حل واخذ تصمیم برای آن مینماید. این گونه تصامیم ازخود هم معایبی دارد و هم محاسن که ذیلا به بحث می گیریم.

 معایب تصمیمات فردی:

 ضریب خطا تصمیمات اخذ شده بالا است.

 کیفیت تصمیم پایین است.

 

 محاسن تصمیمات فردی:

 سرعت تصمیم گیری بالاست.

 هزینه ها کم است.

 مسوولیت روشن است.

 

در طول حیات سیاسی افغانستان ثابت شده که اکثرا تصمایم چه کلان و چه کوچک بصورت فردی گرفته شده و شهروندان در جریان تصمیم گیری قرار داده نشده اند و این نوع تصمیم بعد از گذشت مدتی زیان های زیادی را به افغانستان وارد داشته که فعلاً هم اثر ان محسوس میباشد از تصامیم شاه شجاع گرفته الی تصمیم حامد کرزی مبنی بر عدم امضاء پیمان استراتژیک با آمریکا هرچند عام مردم افغانستان بر امضاء آن پا می فشردند ولی شخص تصمیم گیرنده به دلایل سیاسی و فردی از امضاء آن طفره رفت.

 

2- تصمیمات گروهی: تصمیماتی هستند که مدیر یا رهبر به تنهایی اقدام به اخذ آنها نکرده بکله بصورت گروهی گرفته می شود. این نوع تصمیم هم محاسن خود را دارد و هم معایب که ذیلا به بررسی آن می پردازیم:

 محاسن تصمیمات گروهی:

  • تصمیم از کیفیت بالا برخوردار است.
  • مقبولیت و پذیرش آن بیشتر است.
  • تعدد مسولان و مجریان

 

 معایب تصمیمات گروهی:

  • وقت گیر است.
  • هزینه بر است.
  • ابهام در مسوولیت.

 

با آنکه از حکومت وحدت ملی بیشتر از دو ماه می گذرد و این حکومت از لحاظ مجریان متعدد بوده و باید در اتخاذ تصمیم اتفاق نظر موجود باشد ولی ناکامی این حکومت در تشکیل کابیه نشانگر پافشاری و تاکید بر شیوه های تصمیم گیری فردی بوده که این سیاسیت نه در گذشته موثر بوده و یقیناً که در آینده هم مفید نخواهد بود و اگر چنین ادامه داشته باشد دیری نخواهد گذشت که پایه های این حکومت متزلزل شده و زمینه فنا آن مساعد گردد.

پس از انجایکه تصمیمات در یک اداره و یا کشور بصورت فردی و گاه بصورت گروهی گرفته میشود لذا باید شاخص های ذیل در حین تصمیم گیری در نظر گرفته شود.

 از حیث وقت:

 از حیث هزینه

 از حیث تعداد مجریان

 از حیث مقبولیت

 از حیث مسوولیت پذیری

 از حیث کیفیت تصمیم

 

راهبرد های عملی برای افزایش قدرت تصمیم گیری: برای آنکه مدیر یا رهبر در امر تصمیم گیری و اجرای آن موفق بدرآید باید راهبرد های ذیل را در حین تصمیم گیری در نظر داشته باشد.

 

1- داشتن اعتماد به نفس: مدیر یا رهبر برای اینکه اعتماد به نفس داشته باشد باید همواره پیروزی های قبلی خود را مدنظر داشته باشد.

2- مدیر یا رهبر باید آنعده از علایم و ناراحتی های خود را که در قدرت تصمیم گیری او دخالت دارد بشناسد و تلاش کند تا آنها را رفع کند.

3- در حین تصمیم گیری، تلاش کند موضوع را از جنبه های مختلف بشناسد و به ابعاد مختلف آن پی ببرد و بعد تصمیم بگیرد.

4- مدیر یا رهبر در اتخاذ تصمیم از افراد آشنا به موضوع حتما کمک بگیرد.

5- مدیر یا رهبر در هماهنگی با کامل با اهل خبره و آگاه باید تصمیمی را اتخاذ کند که کمترین شکست و بیشترین احتمال پیروزی را به همراه داشته باشد.

 

عنایت الله اکبری

همرسانی کنید!