22 ثور 1394 - مقالات
اوضاعی که امروز بر کشورهای اسلامی و منطقه می گذرد بسیار دردناک و تالم آور است که شاید در هیچ دوره ای از تاریخ اینگونه دشمنی ها و مصیبت ها و مکر و حیله ها علیه مسلمانان در جهان اسلام و در این دامنه وسیع سابقه نداشته باشد.
حدود سی سال است که کشورهای منطقه به ویژه کشور ما افغانستان و برخی همسایگان درگیر جنگ و خونریزی هستند در حالی که سایر نقاط جهان خبری از این درگیری ها نیست. لذا پاسخ به این سوال که چرا چندین سال است که بزرگترین جنگها، کشتارها و تنشها در منطقه غرب آسیا صورت می گیرد، می توان پشت پرده ی جنگهای اخیر را دانست.
شاید بتوان لشکرکشی آمریکا و متحدانش در سال 2001 به کشور ما را مقدمه ی حضور غربیها در 15 سال گذشته در منطقه غرب آسیا دانست که به بهانه ی مبارزه با تروریزیم به منطقه آمدند ولی پس از گذشت قریب 14 سال تا کنون هیچ عزم و اراده در برخورد با گروه های افراطی از سوی آمریکاییها و متحدانش دیده نشده جز حمایت علنی و غیرعلنی کشورهای غربی از گروه هایی چون طالبان و داعش.
هم اکنون با اتفاقاتی که در منطقه غرب آسیا میافتد، اسراییلی ها از مسلمانکشی در سوریه، عراق و یمن، با استفاده از منابع و پول کشورهای مسلمان و ایجاد حاشیه امن برای اسراییل خوشحال هستند. اتفاقی که میافتد کشتن مسلمانان به دست مسلمانان است. بدون شک هرجنگی که در هر کشور مسلمانی رخ می دهد توسط هر کسی که باشد چه داعش و طالبان و چه آل سعود و آل خلیفه، جنگی نیابی از طرف آمریکا، رژیم صهیونیستی و هم پیمانان اروپایی آنها است.
همانگونه که پنتاگون، وزات دفاع آمریکا رسما اعلام کرده که ما 20 هزار نفر در اردن و ترکیه آموزش می دهیم تا در داخل سوریه بجنگند. قطعا آنها با تجربه ای که از جنگ افغانستان و عراق دارند، دیگر خود به میدان نمی آیند بلکه مزدوران خود را در قالب گروه های تروریستی یا کشورهای صلح طلب، به جنگ مسلمانان می فرستد.
طی سه دهه گذشته، از اهداف و برنامه های اروپایی ها، صهیونیست ها و آمریکایی ها، تهاجم به کشورها و ملت های اسلامی و معرفی اسلام و مسلمانان به عنوان یک تهدید جدید و جایگزینی آن با تهدید اتحاد جماهیر شوروی و یا کمونیسم سابق است. پس از حادثه مشکوک 11 سپتامبر آنها گفتند اسلام برای ما بزرگترین خطر است و باید سراغ مسلمانان و کشورهای اسلامی برویم. موضوعی که پس از آن حادثه ،جرج بوش در نطق خود از آن به آغاز جنگ های صلیبی نام برده است.
آنچه آمریکایی ها می خواهند، منابع نفتی و معدنی غنی کشورهای منطقه است. تسلط بر کشورهای اسلامی و جایگزین کردن حاکمان وابسته و تسلط بر منابع نفتی کشورهای را می توان از اهداف دیگر جنگهای این منطقه دانست. جدای از اینکه این جنگها فروش سلاح ها به کشورهای حوزه ی خلیج فارس را نیز در پی دارد. بایستی جنگی در میان باشد تا تولید کنندگان سلاح بتوانند سلاح خود را بفروشند. طی چند سال گذشته بیش از صدها میلیارد دالر سلاح به کشورهای عربی فروخته شده است. بزرگترین خریدار سلاح عربستان سعودی است آنهم سلاح هایی که فقط آمریکا و رژیم اسراییل دارند.
یکی دیگر از اهداف عمده ی غربیها تجزیه کشورهای اسلامی است که در دستور کار آمریکا و صهیونیستها قرار دارد تا کشورهای اسلامی نتوانند با هم متحد شوند و قدرت جدیدی ایجاد شود.
نکته بسیار جالبی که در این میان وجود دارد این است که مجری این جنگها آمریکا است اما مغز متفکر این جریان انگلیسی ها می باشند. در این شکی نیست که انگلیس ها بیشتر از هر دولتی منطقه ی ما را به خوبی می شناسند چرا که سالهای سال کشورهای منطقه تحت مستعمره انگلیس ها بوده است و آنها با خلق و خوی این مردمان آشنایی دارند. آمریکاییها زور، قدرت و نظامیگری دارند ولی فکر را از انگلیس می گیرند.
هرچند که مردم افغانستان در طول تاریخ نشان داده اند که هیچگاه مستعمره هیچ کشوری نبوده اند و اکنون نیز نخواهند شد حتی اگر همه ی دولتمردان کابل هم مزدوران و اجیران غرب باشند و یا پاکستان و آل سعود کمر همت به این امر ببندند.