4 جدی 1393 - مقالات

انتقال لانه های تروریسم از پاکستان به افغانستان

انتقال لانه های تروریسم از پاکستان به افغانستان

افغانستان اخیرا از جانب امریکا و متحدان ان بار دیگر مورد بازی های سیاسی و منفعت جویانه شان قرار گرفته است تا بتوانند پلانهای استراتیژیک و دراز مدت خویش را در کشور به سر رسانند.

این در حالی است که مرکز تروریستی را از پاکستان به افغانستان انتقال می دهند و سعی می ورزند افغانستان را مرکز تروریستی جهان بسازند.

 

مردم ما واقعا دیگر از این بازی های سیاسی (موش و پشک) خسته اند. دیده می شود که به سوالات مردم ما پاسخ دقیق از جانب هیچ مقام دولتی ارایه نمی گردد. اگر خواسته باشیم این معضله حیاتی را که پاسخ به ان تعلق به سرنوشت نه تنها نسل فعلی بلکه به نسل های بعدی ما نیز حایز اهمیت است، بیشتر موشگافی کنیم بدان باور می شویم که شفافیت لازم از شناخت دوست و دشمن مردم افغانستان راهکار حکام دولتمردان فعلی کشور نیست. عدم شفافیت در سیاست روزمره سیاسیون کشور خود باعث می شود تا با گذشت هر روز این سولات و چرا ها ازدیاد یابد و تراکم کند. راه ساده و حقیقت جوی این است تا این چرا ها را در شرایط کنونی با هموطنان خویش در میان گذاشته یک به یک بشماریم.

 

1- چرا چنین مراکز تروریست پرور مثل طالب و داعش در افغانستان روز بروز وسعت میابد و در حال انکشاف است؟

چرا هیچ یک از رسانه دولتی تاحال اینگونه مراکز را افشا نکرده، مردم را از ان بی خبر گذاشته شده اند؟

انتقادهای بیشماری بالای رسانه ها شخصی وارد می شود ولی تلویزیون ملی افغانستان که یگانه منبع نشراتی دولت و حکومت است چه نقشی را در مورد تاکنون ایفا کرده؟

چرا به ملاهای تربیه شده خارجی دست و زبان باز داده می شود، تا برضد منافع ملی کشور با استفاده از منابر مساجد علیه سربازان وطن که در خط اول می رزمند و قربانی می دهند تبلیغات سوء نمایند؟ (عده ی از استادان فاکولته شرعیات به مبلغین مستقیم طالبیزم تبدیل شده بی هراس فعالیت دارند، اما معاش شان را دولت می پردازد)

چرا طالبان که بالفعل با سلاح، مهمات و واسکت های انتحاری از طرف نیروی امنیتی کشور دستگیر می شوند، به جرم و جنایات خویش نیز اعتراف دارند از طرف روسا ی دولتی و حکومت رها می شوند؟

چرا دولت در یک حالت خلای قدرت، خنثی و فاقد عمل قاطعانه به سر می برد و تحت نام حکومت وحدت ملی به نمایش گذاشته شده است؟

چرا رییس جمهور، وزرای دولت را اعلان نمی کند، امروز را به فردا محول می کند منتظر چه و کدام مصلحت است؟

چرا در مقابل این همه کشتار و انتحار که از مدت دو ماه شدت بیشتر یافته، دولت هیچ عمل قاطع که بتواند سربازان و مدافعین وطن را روحیه دهد و مردم را راهنمایی کند تا حد اقل با یک راهپیمایی برضد چنین اعمال صدا بلند کنند اقدام نمی کند؟

ایا این عمل به گونه به رسانه های خارجی پیام مردم ما را نمی رساند که مردم افغانستان واقعا چه می خواهند؟ (اقای رییس جمهور بایک چیغ نمایشی که (بس دی) همه را خلاصه و بسنده کرد.

 

2- قراری که پس منظر و تجارب از گذشته نشان می دهد سیاست جدید افغانستان در واقع با نزدیکی به پاکستان و دوری از کشور دوست هند پیش می رود. پاکستان با عجله جناب اشرف غنی را به کشورش دعوت نمود برعلاوه دیدار با نواز شریف، مولانا فضل الرحمن و سرتاج عزیز ملاقات اصلی و هدف اصلی دیدار قومندان اعلی ارتش پاکستان اقای راحیل بود که با درب های بسته صورت گرفت، محتویات ان افشا نشد ولی گمان ها و انعکاس سفر نشان داد که ملاقات ها به نفع افغانستان نبود، شکی وجود ندارد که پلان های قبلا تنظیم شده امریکا دارد اهسته اهسته عملی می شود. حادثه اخیر در پاکستان شامل ان پلان های جدید است که بدون شک از طرف خودی ای اس ای سازماندهی شده و در اخرین تحلیل بد نامی افغانستان را پیشکش اذهان عامه می کنند.

 

3- پاکستان در این کشتار چند هدف را نشانه گرفته است:

اول- حادثه توسط طالبان پاکستانی در یک مدرسه نظامی صورت گرفت و 145 نفر از اطفال جان های خود را از دست دادند اکثر این کشته شدگان اطفال نظامیان پاکستان بودند. سوال اینجا است که چرا نظامیان پاکستان را برای یک عمل بعدی برضد افغانستان تحریک کرد؟

 

دوم- تمام کشته شدگان از قوم پشتون پاکستان بود. پاکستان در اثر عملیات قبلی خود که در وزیرستان نموده بود بسیاری از پشتون ها را مجبور به ترک خانه و کاشانه های شان ساخته بود (انهم به هدف اینکه تروریستان به خاک افغانستان سرا زیر شوند) که توام با تلفات و خسارات جانی و مالی همراه بود و پشتون ها شدیدا از حکومت و نظامیان پاکستان ناراض شده بودند.

ای اس ای پاکستان با این عمل تروریستی خود که توام با تبلیغات وسیع و امادگی قبلی بود با جرات و اطمینان قبلی که غنی برایش داده بود این اتهام را زیرکانه وارد کابل کرد و در کل انگشت اتهام نا روا را بطرف مردم افغانستان دراز کرد.

 

در نتیجه این بازی های شناخته شده، نارضایتی پشتون های پاکستان را رفع و خود را منافع علیای کشورش وانمود کرد.

این تبلیغات ای اس ای که نبض جامعه پاکستان را در دست دارد انقدر موثر بود که پشتون ها را بیشتر احساساتی ساخته، حتی یکی از ریش سفیدان از دیدن خون برای اولین بار شوک خورده در میان جمعیت مردم اعلان کرد که من با زن و فرزند خود لباس انتحاری می پوشم و به افغانستان می روم… به این گونه تبلیغات مردم پاکستان را حکومت نظامی بار دیگر گروگان گرفته برضد افغانستان تشویق و ترغیب می کند.

 

سوم- استخبارات پاکستان با تبلیغات وسیع و بی بیناد سعی نمود تا سفر شخص اول ارتش پاکستان به افغانستان را به جهانیان وارونه جلو دهد و گویا وانمود نماید که این افغانستان است که مرکز تجاوز و تروریست ها است! با تاسف حکام افغانستان در مقابل این اتهامات بی اساس پاکستان خاموشی را ترجیع دادند و دستخوش مصلحت های قومی شدند (جریان صحبت های شان بی سر و صدا پخش شد و مردم ندانستند که اشرف غنی به همتا گله مند خویش چه گفت؟ اینکه چرا صحبت های رییس جمهور غنی باجنرال راحیل رسانه ای نشد معما است که برای حل ان باید سوال کرد:

آیا رییس جمهور با تسبیح دراز تنها مطابق عادت سرشورانید؟ دست به سینه گرفت یا از افغانستان و مردم افغانستان که در این 40 سال هدف تروریست های پاکستان قرار دارد چیزی هم گفت؟

اقلا در این دو ماه حکومت به زعامت اشرف غنی صد ها نفر از اثر حملات انتحاری توسط طا لبان، القاعده، شبکه حقانی که مراکز شان در خاک پاکستان است جان باختند حرفی به زبان اورد؟

 

مردم افغانستان در این مدت منتظر عملکرد با سنجش رییس جمهور جدید بودند ولی کنون یقین حاصل نمودند که اشرف غنی در چنین شرایط دشوار افغانستان خیلی ضعیف و هنوز هم با تضرع عمل می کند و دنباله رو حکومت کرزی است.

دیوار سازی پاکستان در خط دیورند یکی از پلان هایی است بعد از اینکه تروریست ها همه از پاکستان داخل خاک افغانستان گردیدند و مسجد سعودی به بهره برداری اغاز کرد پاکستان انها را اجازه نمی دهد دوباره وارد خاک پاکستان شوند. مرکز ان افغانستان باید باشد تنها توسط مدرسین، ملا ها و افراد استخباراتی خود انها را مانند که در خاک خود تربیه می کردند همکاری خواهند کرد با این دستاورد خود، مردم پاکستان را از شر انها محفوط خواهند کرد و پاکستان از نام بدی بحیث یک کشور تروریست پرور نیز نجات خواهد یافت. برای ذهنیت سازی مردم پاکستان عمل فعلی تروریستی را بنام افغانستان در مکتب نظامی خود انجام داد.

ولی ریس جمهور غنی و عبدالله مصروف چه اند؟ برای این همه پلان های پاکستان اگر شریک نیستند برای خنثی سازی ان چه کار را پیش می برند؟

 

امریکا و ناتو چرا سیل بین است و نمی گوید که افغانستان مرکز تررویستی نیست بلکه ما در این13 سال دریافتم که تروریست ها از خاک پاکستان می ایند.

ملافضلو که جهاد را برضد افغانستان و قوت های امریکا و دیگر خارجی اعلان می کند چگونه دوهفته بعد به لندن سفر می کند و انگلستان برای ان ویزه می دهد و اجازه دخول حاصل می کند.

 

نتیجه اینکه امریکا انگلیس، پاکستان روی یک پلان منظم مشترک کار می کنند. اینکه رییس جمهور غنی در راس قدرت و عبدالله بحیث رییس اجرایی از خود پلان ندارند با پلان های انها پیش می روند نشان دهنده ان است که اینها هم شریک همان پلان ها اند مردم افغانستان نباید از انها کدام تواقع دیگر داشته باشند.

 

سالم علیزاده

 

 

همرسانی کنید!