19 دلو 1393 - مقالات

افغانستان خانه دوم شیوخ عرب شده است!!!

افغانستان خانه دوم شیوخ عرب شده است!!!

گزارشها حاکی از حضور فعال شیوخ عرب به ویژه تاجران قطری در کشور ما می باشد که تحت نام همکاری با دولت افغانستان برای ساخت مدارس و شفاخانه های مختلف و مراکز ترک اعتیاد شروع می شود و با سفر هیاتهای بلندپایه اقتصادی به کابل ادامه می یابد تا حدی که روز پنجشنبه شیخ علی بن عبدالله بن ثانی آل ثانی، طی سخنانی در افتتاحیه یک مدرسه در ولایت فراه مدعی شد که افغانستان خانه دوم من است!!!

 

این حُسن نیت شیوخ عرب در حالی است که کشورهای حاشیه ی خلیج فارس همیشه افغانستان را مرکز تفریح خود و شکار گونه های کمیاب پرندگان انتخاب کرده اند و در موارد متعدد زمینه توزیع منابع مالی و تجهیزات نظامی به جریان‌های سلفی و و هابی را فراهم کرده‌اند.

 

حضور قطر در افغانستان همیشه با سوالهای جدی مواجه بوده چرا که طی چند سال اخیر قطر با پرورش و تربیت و تمویل و تسلیح تروریستهای تکفیری در خاورمیانه و پاکستان که حاصل درآمد میلیون دالری فروش گاز می باشد، ملت های مسلمان سوریه، عراق و حتی لیبی و تونس را به خاک و خون کشیده است.

 

در واقع آنچه ما اکنون به عنوان تحرک های دیپلماتیک و اقتصادی در منطقه از قطر می بینیم نقشی است که از سال ها پیش توسط آمریکایی ها برای این کشور کوچک حوزه خلیج فارس در نظر گرفته بودند. آمریکایی ها دریافتند برای اینکه اهداف و سیاست های خود را در منطقه پیش ببرند نیاز به کشوری واسطه دارند که از لحاظ ژئوپلتیکی و استراتژیکی بتواند این سیاست ها را پیاده کند و مهمترین هدف آن ها نیز عادی سازی روابط جهان اسلام با رژیم صهیونیستی در جهت تامین امنیت این رژیم است.

 

در این بین قطر با جمعیت کمتر و شرایط اقتصادی که داشت مورد توجه آمریکا قرار گرفت. چون تجارت جهانی و توریسم در اقتصاد این کشور جایگاه چندانی نداشت که به خطر بیفتد و عمده اقتصاد آن از طریق میدان مشترک گازی پارس جنوبی بود. بنابراین نقش قطر از چند سال پیش با ایجاد روابط قوی و دوستانه در منطقه شروع شد و در طی این چند سال تلاش شد تا قطر به عنوان رابط بین دولت های متخاصم منطقه تاثیرگذاری خود را در منطقه بالا ببرد.

 

اگر نقش ها و مسایلی را که قطر در این چند سال در منطقه به عهده گرفته است را در کنار هم بگذاریم به این نتیجه خواهیم رسید که بدون حمایت آمریکایی ها امکان نداشت کشوری کم جمعیت مانند قطر که از لحاظ اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی ظرفیت چندانی ندارد بتواند در معادلات بزرگ منطقه ای وارد بشود.

 

تلاش برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در این چند سال مشخص ترین کار قطر بوده است و اکنون زمان آن رسیده است که کشور قطر که چنین اثرگذاری در منطقه به صورت مصنوعی برای او ایجاد شده است در مساله افغانستان نیز نقش خود را بازی کند!

 

با این توضیحات می توان مدعی شد که در واقع این حضور فعال تاجران و مقامات قطری که اکثر به دعوت مقامات کابل صورت می گیرد، بیشتر از اینکه جنبه اقتصادی داشته باشد، جنبه سیاسی داشته تا بتواند راه را برای حضور مستقیم قطری ها در امور داخلی افغانستان فراهم آورد.

 

قطر در تلاش است تا زمینه‌های همکاری هر چه بیشتر را با دولت افغانستان، آمریکا و همچنین طالبان در آینده برقرار کرده و آن را ادامه دهد.با رابطه مناسبی که بین قطر و طالبان وجود دارد، به نظر می‌آید این کشور سعی دارد طالبان را از فاز نظامی وارد فاز سیاسی کند.

 

درباره این ارتباط هم باید گفت: ارتباط قطری ها وقتی با طالبان ایجاد شد که اختلافات میان طالبان و عربستان به اثر گسترش فعالیت های اسامه بن لادن در عربستان و عدم تسلیم نمودن ان به عربستان سعودی صورت گرفت. از اینکه در آن وقت قطری ها با عریستان سعودی مخالفت جدی داشتند با وساطت پاکستانی ها با طالبان ارتباط گرفتند و طالبان یکی از مناطق شکار را در هلمند برای شیخ های قطر تخصیص دادند که این امر مورد خشم اماراتی ها گردید چراکه ایشان می خواستند این مناطق را در دست داشته باشند.

 

علاوه بر آن هیچ وقت ارتباطات قطری ها با طالبان قطع نگردیده است و قرار معلومات موثق دفتر غیر علنی طالبان از چندین سال پیش در قطر وجود داشت وقتی که مولوی عزیز الرحمن سفیر طالبان که از امارات متحده عربی اخراج گردید به قطر پناهنده شد.

 

لذا بسیاری از آگاهان مسایل سیاسی بر این باورند که قطری ها هرگز بدون مشورت با آمریکا دست به انجام چنین مسایل بزرگی نمی زنند، حال اشرف غنی که خود را مغز متفکر اقتصاد جهان می داند و یکسره دم از همکاری اقتصادی با شیوخ عرب می زند و گمان می کند که از آتش این اعراب آبی برای ما گرم می شود، بداند که قطری ها هیچ مصلحتی در افغانستان بجز از اجرای اوامر امریکا ندارد و همه این اعمال به دستور امریکایی ها صورت می گیرد.

همرسانی کنید!