3 حوت 1393 - مقالات
بنا بر اخبار رسیده از ارگ ریاست جمهوری، محترم محمد محقق معاون دوم داکتر عبدالله اعلام کرده که حکومت وحدت ملی در نظر دارد تا وزیر معارف را از میان افراد عبدالرب رسول سیاف انتخاب کند تا در واقع این وزارتخانه به مجاهدین داده شود.
جناب محقق با بیان اینکه اتحاد و وحدت مجاهدین در راس امور قرار دارد و به هر ترتیبی که شده از گسست و جدایی این قشر جلوگیری خواهیم کرد، اظهار داشت: برای کسب رضایت مجاهدین حتما حاضر هستم اگر آنها بخواهند پست معاون دوم رییس اجرایی کشور را نیز رها و به آنها واگذار کنم.
واگذاری وزارت معارف به شخص پیشنهادی جناب سیاف در حالی است که طی یک ماهی که از معرفی کابینه ی جدید می گذرد، بزرگان مجاهدین از جمله جناب سیاف و اسماعیل خان چندین بار اشرف غنی و عبدالله را به دور ساختن مجاهدین از عرصه سیاست افغانستان متهم کردند و درباره عواقب این رفتار هم هشدار داده اند.
حال معلوم نیست که واگذاری وزارت معارف به مجاهدین نتیجه اعتراضات آنها و به عنوان حق السکوت است و یا اینکه اشرف غنی و عبدالله به این نتیجه رسیده اند که وزارتخانه ی بنیادی و مهم معارف باید در اختیار کسانی باشند که با جان و مال خود از خاک و ناموس و فرهنگ و دین این مردم دفاع کرده اند.
اما یک چیز معلوم است آن هم اینکه یکبار دیگر وزارتخانه معارف قربانی سیاست دولتمردان می شود. بر همگان روشن است که وزارت معارف یکی از زیر بنایی ترین پایه های هر کشور است زیرا پایه های فکری و اصول اعتقادی اشخاص را در آینده مشخص می نماید، ولی متاسفانه چه در دوره کرزی و چه در دوره فعلی ارزش این وزراتخانه در دید عالی جنابان بسیار کم اهمیت جلوه نموده است.
در همه جای دنیا مرسوم است که وزیر معارف باید یک شخص متخصص و کارآمد و همچنین آشنا به نظام های جدید آموزشی در سراسر جهان باشد تا بتواند با یک مدیریت صحیح، آن نظامی را که برای کشور مناسب تر است جایگزین نظامهای آموزشی قدیمی نماید . ولی متاسفانه در دوره ی کرزی کسی را به عنوان وزیر معارف معین شد و نمایندگان پارلمان تایید نمودند که هیچ تخصص چشمگیری در زمینه این سمتش نداشت زیرا غلام فاروق وردک رشته پزشکی خوانده بود و مدتی هم در پاکستان کارمند سازمان ملل بود و پس از ورود به افغانستان در شورای وزیران مشغول به کار شد. وی با ورود به وزارتخانه معارف به جای اینکه از افراد متخصص و کارآمد در وزارت معارف استفاده نماید، متوسل به پارت و باند بازی شد و افرای مثل خود غیرمسلکی و غیر متخصص را بر سر کار گماشت و همین امر سبب شده است که وضعیت بی سوادی درکشور همچنان اسفبار باشد.
به این نکته نیز باید توجه داشت که درحال حاضر چندین میلیون بیسواد درکشور ما وجود دارد و ما نیروی باسواد کم داریم تا بتواند به درد وضعیت آموزشی افغانستان بخورد، ولی با این وجود شاهد آن هستیم که بسیاری از تحصیل کردگان کشور زمانیکه می توانند در راستای تعلیمی کشور مفید واقع شوند، با بورسیه های مختلف از کشور خارج می شوند و تجربه ثابت کرده است که اکثر این افراد پس از اتمام تحصیلات خود به کشور باز نمی گردند. پس چه کسی میخواهد به این اطفال محروم کمک آموزشی نماید.
معلمین کشور نیز که بسیاری از آنان با معاش بسیار ناچیز مجبور به گذران زندگی هستند،شاهد این مطلب می باشند که همکارانشان در وزارت با سمتهای مشاور و مسوولین بلند پایه تعلیمی، حقوق های هزار دالری دریافت می نمایند، بدون اینکه عبدالله و اشرف غنی به فکر تغییر این روند باشند.
به هر صورت باید منتظر بمانیم تا ببینیم این وزارتخانه به چه کسی می رسد تا سپس درباره آینده نظام تعلیمی کشور ابراز نظر نماییم.