27 سنبله 1394 - مقالات

اروپا بهشت برین یا جهنم زمین؟

اروپا بهشت برین یا جهنم زمین؟

این درحالی است که اروپا بهشت برین نمایانده می شود و مجامع حقوق بشری غربی ادعای اعطای تمامی امتیازات شهروندی به پناهندگان را دارند؛ این مساله از دو منظر قابل بررسی است. وجهه قانونی و وجهه اجتماعی.

 

همه چیز زیر سر تبلیغات اروپایی است! تبلیغات اروپایی و پمپاژ خبری و تبلیغی که سیاه را سفید و سفید را سیاه می نمایاند، به قدری در هنگام بازگشایی مرزهای خود به روی آوارگان و مهاجران افراط کرد که اینک در هجوم مردم از همه جا رانده تفریط می کند و وای به حال پناهندگان!

 

آلمان، اتریش، فرانسه و انگلیس که روی هم رفته 20 هزار مهاجر را هنوز اسکان و ساماندهی نکرده اند و در کمپ ها سرگردان و بلاتکلیف نگاه داشته اند آنچنان هیاهویی براه انداخته اند که گویی جمعیتی میلیونی را تا سه نسل تضمین کرده اند و فرشتگان نجات کودکان سوری و افغانستانی هستند.

 

از وضعیت زنده ماندگان رد شده از مرزهای اروپا چنین خبر می رسد که پرونده هایشان در جریان افتاده تا سالها در این چرخه و پیچ و تاب بماند و خود، در کمپ هایی با ظرفیت مشخص به تعداد ده ها برابر روزگار سختی را می گذرانند و به انتظار سرنوشت نامعلوم خود نشسته اند.

این درحالی است که اروپا بهشت برین نمایانده می شود و مجامع حقوق بشری غربی ادعای اعطای تمامی امتیازات شهروندی به پناهندگان را دارند؛ این مساله از دو منظر قابل بررسی است. وجهه قانونی و وجهه اجتماعی.

 

اروپایی شدن از منظر قانونی: ماه ها طول می کشد تا آوارگان و مهاجران شرقی در غرب بعنوان شهروندان درجه دو و سه پذیرفته شوند و این خود جای ابهامات بسیاری دارد: یک اینکه مهاجران عمدتا به اخذ معاش مهاجرت بسنده می کنند و به مشاغل دولتی با مالیات های کلان روی نمی آورند دیگر اینکه با یک خلاف اخراج و به افغانستان بازگردانده می شوند.

 

اروپایی شدن از منظر اجتماعی: اروپایی ها و نژادی که خود را برتر می شمارند همواره با دید تحقیر و ترحم آمیز به شهروندان درجه دو و درجه سه می نگرند و سیاهپوستان و زردپوستان و سرخپوستان و شرقی ها هرگز احساس یگانگی و امنیت اجتماعی نمی کنند.

 

عدم دستیابی نسل های سوم و چهارم ترکهایی که دیوار برلین را ساختند و در جنگ جهانی دوم به المان پناهنده شدند به مراتب عالی دولتی مصداقی بر این مدعا است که اروپایی ها به خارجی های بعدا ادغام شده با خود اعتمادی ندارند و از این رو است که نخبگان در بطن جامعه حل می شوند بدون آنکه به تنهایی حرفی برای گفتن داشته باشند.

 

اینک کشورهای همسایه افغانستان ازجمله ایران و پاکستان با میلیون ها مهاجر قانونی و غیرقانونی درحالی زیر ذره بین منتقد مجامع مدعی حقوق بشری قرار دارند که کشورهایی همچون مجارستان با عبور کمتر از 20 هزار نفر از مرزهایش به لت و کوب و گاز اشک آور و حبس و دستگیری آوارگان روی آورد.

 

براستی کدام شهروند افغانستانی الاصل در کدام کشور اروپایی همچون خانه خود، احساس آزادی و امنیت و رفاه می کند؟ آیا هرگز هیچ رفتار نژادپرستانه ای از مردم ملکی آنجا ندیده است؟ می توانید پیاده کردن بند بند حقوق بشر را در غرب نام ببرید؟

همرسانی کنید!