21 عقرب 1391 - مقالات
مردم افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگری سرخورده اند؛ سرخورده از وعده های دولت برای محو فساد، تأمین عدالت و رفاه و از وعده های خارجی برای محو تروریزم و خشونت. در عمل هم دولت و هم ناتو درست در جهت خلاف وعده های شان حرکت کرده و این امر به دامنه یأس و نومیدی مردم افزوده و امیدها برای بهبود اوضاع در آینده نزدیک را از بین برده است.
نه تنها فساد نابود نشده که دولت افغانستان عنوان ششمین دولت ناکام جهان را کمایی کرده است. این عنوان پس از کسب عنوان دومین دولت فاسد جهان به دولت افغانستان داده شده است. با گسترش فساد میلیاردها دالر از کمک های جهان به افغانستان هدر رفته و به جای اینکه برای بازسازی کشور و بهبود شرایط زندگی شهروندان هزینه گردد، برای خرید ویلاهای شیک در دوبی و اروپا صرف شده است.
افغانستان با داشتن 6 میلیون پناهنده در جهان از نظر طول مدت پناهندگی شهروندانش نیز رکورد شکسته و وضع نابسامان اقتصادی که موجب اختلاف طبقاتی در جامعه نیز شده، جوانان جویای کار کشور را وادار به مهاجرت های خطرناک کرده و آنان در آرزوی فردای بهتر دل به دریا زده و راهی اروپا و استرالیا می شوند و هرازگاهی نیز بر سر این سودا جان شیرین خود را به امواج دریا می سپارند.
هرچند رئیس جمهور، ماه های گذشته را به سخنرانی های پرشور برای مبارزه با فساد صرف کرده و وعده های رنگارنگ به مردم افغانستان و کشورهای کمک دهنده می دهد اما واقعیت این است که مردم افغانستان دیگر هیچ امیدی به چنین وعده هایی ندارند و تا در عمل گفتار رئیس جمهور را مقرون رفتار مناسب نبینند به چنین وعده هایی دلخوش نخواهند کرد.
واضح است که اکنون دولت های غربی و به ویژه آمریکا در شرایط دهسال پیش که به افغانستان لشکر کشیدند قرار نداشته و علیرغم دلبستکی شدید برای حفظ منافع خود در افغانستان درصدد حفظ این منافع با دادن کمترین هزینه هستند.
در حالی که در ده سال گذشته کشورهای غربی با کشیدن چک های سفید برای دولت و نهادهای خارجی وابسته، در گسترش فساد در کشور نقش مهمی را ایفا کردند اما اکنون دیگر در شرایطی قرار ندارند که به بذل و بخشش های بدون حساب و کتاب ادامه داده و لذا در کنفرانس توکیو، کمک های آینده شان به دولت افغانستان را به اصلاحات در سیستم اداری افغانستان و مبارزه با فساد در آن مشروط کردند.
اما آیا با وجود فساد گسترده ای که در افغانستان وجود داشته و بلندپایه ترین مقامات کشور به صورت مباشر و بالواسطه در آن دست دارند، آیا با وجود مافیای مواد مخدری که در کشور ایجاد شده و در بالاترین رده های دولتی راه یافته است، آیا با وجود زدوبندهای سیاسی که در تقسیم پست های دولتی و وزارتخانه ها وجود دارد و شایستگی آخرین چیزی است که به ذهن هم خطور نمی کند و آیا با وجود مافیای اقتصادی که پنجه در گلوی اقتصاد کشور انداخته، باز هم امیدی به مبارزه با فساد در افغانستان وجود خواهد داشت؟
به نظر می رسد که دولت کنونی حتی اگر بخواهد نیز توان مبارزه با فساد را ندارد، زیرا نمی تواند به دست خود دست بند بزند. با این فرض امیدی برای محو فساد وجود نخواهد داشت و با سپری شدن سال های باقیمانده از عمر دولت کنونی، افغانستان آینده گنگ و مبهمی را پیش رو خواهد داشت.