29 حمل 1396 - مقالات

عکس العمل ترمپ دربرابر دالر قوی!

دالر

آریانا نیوز: آنگونه که از اظهارات هفته گذشته ترمپ برمی آید، او درباره دالر و سیاست پولی امریکا نقشه هایی در سر دارد!

سیاست مزبور در سال ۱۹۹۵ که ارزش دالر به پایین‌ترین سطح دوران پس از جنگ رسیده بود، از سوی رابرت روبین، وزیر خزانه داری وقت امریکا معرفی شد.

رییس جمهور امریکا در مصاحبه‌ای که هفته گذشته انجام داد، اعلام کرد دالر قوی خوب است، اما دالر ما بسیار قوی است و زمانی که دالر قوی است در حالی که سایر کشورها ارزش ارز خود را پایین آورده اند، رقابت بسیار بسیار دشوار می‌شود. وی عنوان کرد: سیاست نرخ بهره پایین را می پسندد و تقرّر مجدد جانت یلن، رییس بانک مرکزی را پس از پایان دوره ریاستش منتفی نمی‌داند.

از سوی دیگر، ترمپ وعده انتخاباتی خود برای زدن برچسب دستکاری کننده ارز به چین را رها کرد که نشان دهنده تمایل امریکا برای دادن امتیازات در زمینه سیاست تجاری، در قبال توافق استراتیژیک درباره کوریای شمالی با شی جین پینگ، رییس جمهور چین است.

وزارت خزانه داری امریکا هم با نشر راپور رسمی نیم سالانه خود درباره شرکای تجاری این کشور، حرکت مذکور را دنبال کرد. کشورهای متعددی شامل چین، کوریای جنوبی، تایوان، جرمنی، سوییس و جاپان درباره قرار گرفتن در لست مونیتورینگ هشدار دریافت کرده اند، اما اقدام قاطع درباره آنها شاید تا زمان نامعلومی به تعویق افتاده است. به نظر می رسد دولت امریکا مصمم است که با تهدید حمایت گرایی تجاری آتی، بعضی از این کشورها را وادار کند تا اجازه دهند ارزهایشان در برابر دالر افزایش پیدا کند.

ظاهرا دولت ترمپ پی برده است که دنبال کردن تدابیر حمایت گرایی در صورتی که تاثیر آنها بر تولیدکنندگان امریکایی با افزایش ارزش ارز خنثی شود، بیهوده خواهد بود. در عوض ترمپ می‌خواهد دالر پایین بماند. اما به منظور تغییر جهت دالر به شکل معنادار، سایر سیاستهای اقتصادی بایستی تغییر کنند.

انگیزه رابرت روبین از معرفی سیاست دالر قوی در سال ۱۹۹۵، به دلیل تمایل وی برای پایین نگه داشتن بازده اوراق قرضه امریکا و اجتناب از این انتقاد شرکای تجاری امریکا بود که این کشور برای بالا بردن صادراتش، ارزش ارز خود را به عمد پایین آورده است. در ابتدا دالر از این شعار جدید پیروی کرد و بین سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۲ بیش از ۳۰ فیصد افزایش یافت، اما این افزایش بیش از اینکه نتیجه مستقیم سیاست دالر قوی باشد، تا حدود زیادی به دلیل تحکیم سیاست پولی امریکا و رونق فناوری بود.

پس از سال ۲۰۰۲ سیاست دالر قوی تحت دولتهای بعدی بدون تغییر ماند اما خود دالر به این سیاست پابند نماند و شاخص دالر در زمان اجرای سیاست تسهیل پولی بانک مرکزی در فاصله سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳، به پایین‌ترین سطح همه زمانها اُفت کرد. پس از آغاز تعدیل سیاست تسهیل پولی درسال ۲۰۱۳، دالر با تسریع رشد اقتصاد امریکا نسبت به سایر اقتصادها و اختلاف سیاست پولی امریکا با سایر کشورها، افزایش یافت اما قوی شدن ارزش دالر به هیچ وجه نتیجه مستقیم اقدامات سیاست پولی نبود.

بر اساس راپور فایننشیال تایمز، بنابراین سیاست دالر قوی در بیشتر عمرش ظاهرسازی بوده و ترک این سیاست هم ممکن است ظاهرسازی باشد مگر اینکه مجموعه‌ای از عوامل بنیادین اقتصادی و ابتکارهای سیاستی مستقیم برای پایین بردن ارزش این ارز بکار گرفته شود.

در زمینه عوامل بنیادین، تردیدی وجود ندارد که در حال حاضر دالر نسبت به سایر ارزها رشد بیش از حدی پیدا کرده است که به بیش از ۹ فیصد می رسد. اگرچه این نابرابری چشمگیر نیست اما اظهارات ترمپ مبنی بر این که ارزش کنونی دالر به رقابت پذیری تجاری امریکا لطمه می زند را باورپذیر می کند. اما مسئله این است که در این باره چکار باید کرد. رییس جمهور امریکا بجز اینکه پیامهای مکرر در توییتر ارسال کند، سه گزینه اصلی دارد که هیچ کدام بدون دشواریهای جدی نیستند: این سه گزینه عبارتند از:

۱- روشن‌ترین گزینه این است که ترمپ از استیون منوچین، وزیر خزانه داری بخواهد پروگرام ای را برای دخالت مستقیم در بازارهای مبادلات ارزی آغاز کند. این اقدام از نظر تخنیکی توسط بانک مرکزی اجرا می شود که دالر را می‌فروشد و ذخایر ارزی خارجی امریکا را افزایش می‌دهد. با توجه به این حقیقت که مداخله مستقیم امریکا در بازار از سال ۱۹۹۰ تعداد دفعات معدودی روی داده و معمولا به جنگها یا حوادث تروریستی مربوط بوده است، این اقدام بی‌نهایت غیرمعمول خواهد بود و ممکن است قوی باشد و برای مدتی تاثیراتی در بازار داشته باشد. اما چنین اقدامی امریکا را در مظان اتهام دستکاری ارز قرار می دهد و باعث می‌شود کشورهای دیگر به اقدام متقابل مبادرت کنند. همچنین ممکن است شرایط پولی امریکا را تسهیل کند و موجب شود بانک مرکزی با افزایش سریع‌تر نرخهای بهره، به مخالفت با آن بپردازد.

۲- رییس جمهور امریکا می‌تواند با تقرّر سیاستگذاران طرفدار نرخهای بهره پایین در هیات مدیره بانک مرکزی، بر سیاست پولی بانک مرکزی اعمال نفوذ کند. پنج نفر از اعضای این هیات در ۱۲ ماه آینده تغییر خواهند کرد. اظهارات ترمپ نشان می‌دهد وی یک فرد موافق سیاست پولی انقباضی را جایگزین جانت یلن نخواهد کرد هر چند که جمهوریخواهان در کنگره از چنین تقرّری حمایت می‌کنند. اما جانت یلن، اقتصاددان اصولگرایی است که تا زمان پایین ماندن تورم، نرخهای بهره پایین را حفظ می کند. خانم یلن یا گزینه‌های مشابه وی حاضر نخواهند بود برای تامین خواست رییس جمهور برای ضعیف کردن ارزش دالر، با تورم بالا موافقت کنند. ارگ سفید برای رسیدن به چنین هدفی لازم است رییس بانک مرکزی را تغییر دهد و کسی را انتخاب کند که انعطاف پذیری بیشتری برای قبول چنین تغییراتی داشته باشد. این استراتیژی بعید است مورد قبول کنگره قرار بگیرد زیرا برخلاف اصلاحات مورد حمایت قانونگذاران در بانک مرکزی است.

۳- اگر این تغییرات در سیاست پولی داخلی نتیجه بخش نباشد، دولت امریکا می‌تواند به استراتیژی تهدید برای وضع تدابیر حمایت گرایانه دو جانبه علیه برخی از کشورها که به نظر می‌رسد شیوه‌های تجارت غیرمنصفانه ای را علیه امریکا اجرا می کنند، متوسل شود. این رویکرد تاکنون تا حدودی موفقیت آمیز بوده است. افزایش ارزهای آسیایی در برابر دالر از اواخر سال ۲۰۱۶ تا حدودی به دلیل تمایل دولتهای آسیایی شامل چین، کوریای جنوبی، جاپان و تایوان روی داده که به نظر می‌رسد برای جلوگیری از سیاستهای حمایت گرایانه امریکا، اجازه داده اند ارزهایشان صعود کنند. تدابیر مشابه در دهه‌های گذشته موفق شدند ارزش ین در برابر دالر را افزایش دهند. فرصت بعدی برای افزایش فشار، با راپور وزارت تجارت امریکا درباره شیوه‌های تجاری غیرمنصفانه که ماه جون نشر می شود، خواهد بود. اما اگر امریکا این نوع فشار را اعمال کند، بعضی از شرکای تجاری ممکن است تصمیم بگیرند برای جبران تعرفه‌های تنبیهی امریکا، ارزش ارزهای خود را پایین بیاورند که بار دیگر هدف ترمپ برای ضعیف کردن دالر را خنثی می کند.

بنابراین آیا پایان سیاست دالر قوی به معنای پایان دالر قوی است؟ ممکن است تا حدی تاثیر داشته باشد به خصوص اگر شرکای تجاری آسیایی امریکا با ارزهای قوی‌تر فعالیت کنند. اما یک عامل مهم برای دالر این است که بانک مرکزی از پروگرام خود برای تحکیم سیاست پولی صرفنظر کند.

همرسانی کنید!