14 جدی 1393 - مقالات
جنرال دوستم با صحبت های غیر مسوولانه در هفته های اخیر باعث تنش هایی میان سران دو تیم انتخاباتی شده است که یکی از علتهای تاخیر در معرفی کابینه همین دخالتهای بی مورد می باشد.
جناب دوستم تا به حال چندین بار ادعا کرده که وی علت پیروزی تیم تحول و تداوم در انتخابات بوده است و اگر با داکتر عبدالله می بود وی صد در صد در انتخابات برنده می شد، ولی بخاطر جلوگیری از تجزیه افغانستان از داکتر عبدالله حمایت نکرده است.
وی قصد دارد با این سخنان اولا ناراحتی و دلخوری ای که پشتونها در ماجرای دشت لیلی دارند را به ورطه فراموشی بسپارد، ثانیا خود را منجی افغانستان نشان دهد و بگوید من بودم که کشور را از خطر تجزیه نجات دادم. جدای از اینکه این رفتار وی که تاجیکها را تجزیه طلب می داند، بیشتر دامن زدن به مسایل قومی است زیرا در مقابل آنها هم می گویند در این سالها ازبکها ابراز توسعه طلبی ترکها، عربها و پاکستانی ها بوده اند.
اما سوال اینجا است که آیا با کله خام می توان سیاست پخته نمود؟ شاید این سخن به مزاج برخی دولتمردان دولت فعلی خوش نیاید، ولی واقعیت این است که بسیاری ساده لوح های سیاسی تصور می کنند که در سیاست بسیار زیرک و پخته شده اند و می تواند دست پروردگان استعمار غرب را هم فریب بدهند. جالب اینجا است که بودن در کنار مزدوران غربی را نیز افتخار خود می شمارند.
هرچند کسی از جنرال دوستم کلمات منطقی و علمی را انتظار ندارد زیرا وی یک شخصیت کاملا شناخته شده است و یگانه رهبری جهادی است که طی این سالها کوچکترین تغییری در شخصیت، اخلاق و رفتار وی ایجاد نشده است.
به همین دلیل جای تاسف دارد که برخی از این شخصیتها، دلال سیاسی قوم شریف و آزادمنش ازبک های افغانستان شده اند؛ گاهی این قوم مظلوم را در میدان کشتارگاه طالبان رها نموده به ترکیه فرار می کند و گاهی هم به قیمت ارزان به این و آن می فروشند. دوستم بدون آنکه بداند در سالهای اخیر با ترکها، پاکستانیها و عربستانی ها در قبیله گرایی متحد شده و تلاش خود برای زدودن هرچه بیشتر فارسی زبانان را به کار بسته است.
همین عقده ها و کینه های دوران جهاد به همراه دخالتهای برخی همسایگان باعث شده تا اکنون دوستم صاحب خود را شاه بداند و نگذارد اشرف غنی به توافقات حاصل شده با عبدالله پایبند باشد، یک روز پست وزارت دفاع را می خواهد و روز دیگر انتصاب وزیر داخله توسط تیم تحول و تداوم را خواهان است.
البته ناگفته نماند که این همان وضعیتی است که مطلوب نظر غربیها به ویژه آمریکا می باشد. جان کری از همان روز اول می دانست که حکومت وحدت ملی و جا دادن همه ی مخالفان زیر یک سقف یعنی یک شهر بی در و بی پیکر. و امروز همین امر اتفاق افتاده است و آمریکا و متحدانش بهترین بهره برداری را از این آب گل آلوده می برند.
ولی اگر قرار باشد این سران جهادی به شمول عطامحمد نور، جنرال دوستم، محمدمحقق، احمدضیاء مسعود، یونس قانونی و دیگران که لیستشان فراوان است بخواهند هرکدام برای خود سری باشند که سنگ روی سنگ بند نمی آید و تنها خدا می داند که این عالیجنابان کی می خواهند از رفتن همسنگرانش از جمله مارشال فهیم درس عبرت بگیرند و این قدر دلبسته قدرت و چوکی نباشند.