20 جدی 1393 - مقالات
با اینکه تمامی آگاهان سیاسی کشور به صداقت و حسن نیت رهبرجماعت اسلامی پاکستان (مولانا فضل الرحمن) اعتماد ندارند و بر آن به دیده شک می نگرند، اما ظاهرا اشرف غنی صاحب نمی خواهد این موضوع را باور کند و مانند تمامی مسایل سیاسی دیدگاه خود را دیدگاه برتر و صحیح می داند.
تجربه ی سالهای اخیر نشان داده که مولانا فضل الرحمن یکی از بانیان و حامیان گروه های تروریستی و هراس افکن درمنطقه است و از جمع مهره های کلیدی سازمان استخبارات آی اس آی می باشد که هر از گاهی به شکلی در کنار دیگر هم قطاران خویش نظیر قاضی حسین احمد، مولانا سمیع الحق و عمران خان کرکت باز پاکستان، کشور ما را دار الحرب می خواند و فتوای جهاد را علیه مردم مسلمان افغانستان صادر می کند.
شکی در این نیست که همواره گروه های مذهبی و اسلامی تحت نام اسلام با استفاده از نفوذ و در اختیار داشتن صدها مدرسه ی به ظاهر دینی و اسلامی در سی سال گذشته توانسته اند که چرخ های ماشین تولید تروریزم را همواره به گردش درآورند، که نمونه بارز آن جمعیت العلمای اسلام به رهبری جناب فضل الرحمن است.
طوری که از عملکردهای این مدارس دیده می شود، آنها بزرگترین جفا را در حق اسلام نموده اند چنانچه به بهانه آموزش تعلیمات اسلامی در مدارس دینی خویش به دستور نظامیان در پاکستان، زمینه تعلیمات هراس افکنی را مساعد می سازند. هرچند که اشخاصی چون جناب فضل الرحمان همواره این موضوع را رد می کنند و مدعی هستند که مرکز تروریزم در پاکستان نیست و شعله های جنگ افغانستان است که پاکستان را نیز فرا گرفته است.!!!
در حالی که به آسانی می توان اثبات نمود که تمامی تمویل، تجهیز و آموزش شبه نظامیان توسط حلقات نظامی و برخی گروه های مذهبی پاکستان صورت می گیرد و یگانه دلیل سوختن افغنستان در شعله های آتش، حمایت و فرمان دادن تروریستان از جانب نظامیان و رهبران قلابی و دروغین مانند مولانا فضل الرحمن، مولانا سمیع الحق، قاضی حسین احمد می باشد.
جالب اینجا است که مولانا صاحب خود را مبرا از این موضوعات می داند و چندی قبل طی سخنانی گفته بود: من خود افغانی هستم، خون من افغانی است. پدرکلان من از افغانستان (به پاکستان) آمده است. تمام این روابط مرا با افغانستان پیوند می دهد. اما امروز من دو کشور پاکستان و افغانستان را بحیث کشورهای مستقل می شناسم. در این رابطه باید این حقیقت را بپذیریم که با وجود تمام تسلسل تاریخی، حتی بعد از تقسیم نیم قاره هند، افغانستان به عنوان یک دولت، با هند بیشتر نزدیک بوده و با پاکستان روابط نزدیک نداشته است.
وی اظهار داشته: بعد از هجوم اتحاد شوروی به افغانستان، پاکستان در این رابطه سرمایه گذاری کرد. هرقدر تنظیم های جهادی بود، هرقدر مهاجر که از افغانستان آمد، پاکستان به آنها جا داد و از آنها حمایت کرد. پاکستان در جهاد افغانستان حیثیت پایگاه مرکزی را دارا بود. اما بعد از شکست اتحاد شوروی، در رابطه به تعلقات میان افغانستان و پاکستان، ما از این جریان به صورت درست بهره برداری نکردیم.
فضل الرحمن ادامه داد: بنابراین می گوییم که افغانستان کشور همسایه ی ما است اما از نظر سیاسی تا کنون با ما دوست نشده است و پاکستان به دوستی با افغانستان ضرورت دارد. برای ما لازم است که به افغان ها مشوره بدهیم و آن ها را تشویق به مذاکره و تفاهم نماییم. آن کشور متعلق به خود افغان ها است و ما حق نداریم چیزی را به آن ها دیکته کنیم. ما باید به افغان ها مشوره نیک بدهیم. ما روابط دینی، فرهنگی، و قومی با افغان ها داریم.
این رهبران پاکستان بر این باور است که ما روابط خود با کشور های دیگر را از زوایای مختلف بررسی می کنیم. روابط قومی و ملی، روابط مذهبی و دینی، روابط فرهنگی… ما با افغانها تعلقات برادرانه داریم. اگر روابط سیاسی میان کشور ها خوب باشد، روابط اقتصادی میان دو کشور خوب خواهد بود و از طریق روابط اقتصادی خوب، یکی از دیگری نفع خواهد برد و تجارت میان دو کشور بهبود خواهد یافت، به خاطر منافع مشترک، یکی بر دیگری اعتماد می تواند و در آنصورت است که این دو کشور را می توان کشور های دوست با همدیگر دانست. اگر در این زمینه ها دو کشور باهم رابطه خوب نداشته باشند و قادر به تبادله منافع سیاسی و اقتصادی نباشند، چنین کشور ها را دوست نمی توان خواند.
این سخنان فضل الرحمن بود که بسیار شبیه سخنانی که جناب اشرف غنی در سفر دو ماه پیش خود در ملاقات با مولانا فضل الرحمن، اسفندیار ولیخان، و آفتاب شیر پائو در پاکستان بیان کرد. اگر شما سخنان فوق را از زبان اشرف غنی بدانید، به آسانی مشخص می شود که چرا اشرف غنی دوست دارد با پاکستانیها رابطه ی نزدیکی داشته باشد.
رییس جمهوری اسلامی افغانستان بر این باور است که چون این رهبران سیاسی ارتباط نزدیکی با پشتونها و مردم محلی پاکستان دارند میتوانند ضمن مذاکره با گروههای مختلف پاکستانی میتوانند کمک شایانی داشته باشند تا روابط دو کشور بهبود یافته و عملیاتهای تروریستی در افغانستان کاهش پیدا کند.
اما افسوس که اشرف غنی نمی خواهد باور کند که براساس تجربه برداشتش از سیاست پاکستان غلط است. البته شاید هم غربیها به وی آموختند که آنچه را پاکستانیها می گویند قبول کرده و با آن مخالفت ننماید.