13 جوزا 1394 - مقالات
در تازه ترین گزارشی که خبرگزاری آسوشیتدپرس منتشر کرده بر اثر حمله و ادامه حضور آمریکا در خاک کشور ما از سال ۲۰۰۱ تاکنون، ۱۰۰ هزار نفر کشته و همین تعداد نیز هموطن زخمی شدهاند.
این گزارش که با عنوان “هزینههای جنگ توسط موسسه مطالعات بینالمللی واتسون دانشگاه بروان صورت گرفته، نرخ مرگ، مجروحیت و آوارگی شهروندان افغانستانی از سال 2001 تا سال گذشته ( 2014 ) مورد تحقیق قرار داده است که نشان می دهد نرخ مرگ در افغانستان 149 هزار نفر بوده و مجموعا 162 هزار تن نیز دچار مجروحیتهای جدی شدهاند.
آمار و ارقام نشان میدهد که جنگ در افغانستان تمامی ندارد و اوضاع کشور روز به روز بدتر میشود. در آخرین گزارش سازمان ملل آمده است که میزان مرگ و میر غیرنظامیان در کشور ما در 4 ماه اول سال 2015 با 976 کشته و 1963 زخمی، رشد 16 درصدی داشته است.
در این میان یک چیز روشن است که علت افزایش حملات طالبان، انتقال مسوولیت امنیتی در افغانستان از نیروهای خارجی به نیروهای داخلی است. یعنی تا دو سال پیش که تامین امنیت با خارجی ها بود این برادران ناراضی مشکل جدی نداشتند و هر از گاهی دمی تکان می دادند، اما امروز که بنا به شرط طالبان برای مصالحه مبنی بر خروج نظامیان خارجی از کشور، فرزندان همین وطن عهده دار تامین امنیت شده اند، طالبان به عنوان مهره های افراط گرای غربی حملات خود را گسترش داده اند.
واقعیت همین است و جز این نیست که رهبری شبه نظامیان در افغانستان و پاکستان در دستان آمریکا می باشد و کاخ سفید تصمیم می گیرد که آنها چه موقع و در کجا چه میزان عملیات انتحاری انجام دهند و الا چرا اکنون که نیروهای داخلی تلاش می کنند تا جایگزین خوبی برای نیروهای خارجی باشند، طالبان دست به حملات گسترده زده اند؟ آب و نان شان هم که در قطر مرتب به راه افتاده است، پس دیگر چه از جان این مردم بیگناه می خواهند؟
اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم، باید بگوییم: این کینه طالبان افراطی و تکفیری ها بر علیه مردم مسلمان جهان به ویژه ملت رنج دیده افغانستان، به شكل سياسی و با مزدوری آمريكا و رژيم صهيونيستی صورت میگيرد.
آمریکایی ها گمان نمی کردند که مردم افغانستان، پایبندی عمیقی به دین اسلام داشته باشند و در مقابل نقشه های شوم آنها با هدف اسلام ستیزی، مقابله نمایند. به همین دلیل بعد از آگاهی کامل از اعتقادات اسلامی ملت ما، تلاش دارند تا هرگونه که شده از گسترش احساس تنفر نسبت آمریکا جلوگیری نمایند.
در این میان باید طالبان به عنوان یک گروه افراطی، عده ای را کافر بخوانند و علیه مردم بیگناه دست به عملیاتهای انتحاری بزنند تا اذهان عمومی از اقدامات ناجوانمردانه آمریکا منحرف شود به حدی که مردم خارجی ها را عاملی برای رهایی از دست این طالبان افراط گرا بدانند.
در حالی که عربستان سعودی و قطر و برخی كشورهای منطقه به نيابت از رژيم صهيونيستی و آمريكا عليه امت اسلامی توطئه و كارشكنی میكنند. طالبان يكی از شاخههای سلفیها است. در واقع طالبان، تكفيریها و سلفیها (داعش در عراق و شام) همه به نوعی يك تفكر را دارند و آن هم خدمت به اهداف آمریکا در جهان می باشد.
بنا به گفته بسیاری از علمای بزرگ، امروز در جهان اسلامی تفكرات تكفيری که ریشه در اعتقادات طالبان دارد، همچون غده سرطانی می باشد به حدی که می توان گفت بزرگترين فتنهای كه در جهان اسلام سربرآورده، فتنه سلفیگری و تكفيری است.
این گروه های تکفیری و سلفی، امروز در افغانستان مردم بیگناه را هر روز به بهانه های مختلف می کشند تا کاخ سفید در سایه این پوشش به اقدامات خود ادامه دهد. در مصر مسلمانان را سر می برند و از این جنایت فیلم می گیرند، در سوریه جگر یک مسلمان را در می آورند به رسم هندجگرخوار در جنگ بدر می خورند و تصویرش را منتشر می کنند. در عراق باعث جنگ های مذهبی می شوند، در پاکستان مسلمانان را گروه گروه در آتش کینه خود می سوزاند.
نگاه دقیقی به افراد پشت پرده این جنایات نشان می دهد که همه این گروه های افراطی از جمله طالبان، مهره های آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند که فراموش شدن نام اسراییل در اخبار رسانه ها دلیلی بر این مدعا است. به جای اينكه سلاحهای گروه هایی که خود را مجاهد اسلام می دانند، عليه رژيمی ضد اسلام باشد كه بيش از 6 دهه فلسطين را اشغال و فتنههای مختلف در جهان اسلامی ايجاد كرده، این سلاحها متوجه انسانهای بیگناهی است که پایبند به اسلام هستند.
به هر حال توقعی که از علمای جهان اسلام در آستانه نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان المعظم می رود این است که هرچه بیشتر در این رابطه روشنگری نمایند تا هرچه زودتر پرده از این حركت امپرياليستی- صهيونيستی برداشته شود و برخی کشورهای عربی به ظاهر اسلامی از این تروریست ها دفاع نکنند.