20 ثور 1399 - مطالب خواندنی

روایتی تلخ از زنده گی مادری که فرزندش را در راه وطن فدا کرد

روایتی تلخ از زنده گی مادری که فرزندش را در راه وطن فدا کرد

آریانا نیوز: پسرش که عسکر پولیس محلی بود، در جنگ با مخالفان مسلح دولت در ولسوالی دولت‌آباد ولایت بلخ جان باخت و پسر دیگرش زخم برداشت؛ این مادر، اکنون در شرایط دشواری زنده‌گی می‌کند و حتا از امکانات نخستین زنده‌گی هم محروم است…

زلیخای ۶۵ ساله پس از آن‌که فرزند خودرا که پولیس محلی بود در نبرد با مخالفان مسلح از دست داد، بدلیل مشکلات اقتصادی مجبور شد در کمپ نساجب شهر مزارشریف برود و آنجا زنده‌گی کند.

این مادر، اکنون در شرایط دشواری زنده‌گی می‌کند و حتا از امکانات نخستین زنده‌گی هم محروم است.

زلیخا، شش نواده‌‌ قد و نیم قدش زا نیز در کمپ نساجی در زیر چادر با خودش نگهداری می‌کند.

او می‌گوید، پسرش که عسکر پولیس محلی بود، در جنگ با مخالفان مسلح دولت در ولسوالی دولت‌آباد ولایت بلخ جان باخت و پسر دیگرش زخم برداشت: بچه‌ام شهید شد. زنش رفت. کودکانش اینجا مانده‌اند،همین‌جا نگهداری می‌کنم؛ خوار و زار استیم.

زلیخا پس از مرگ فرزندش، پنج ماه پیش از ولسوالی دولت‌آباد ولایت بلخ به مزارشریف آواره شد.

او دو ماه را در یک خانه کرایی در قریه فقیر‌آباد مزارشریف زنده‌گی کرد اما به علت ناتوانی در پرداخت کرایه‌ خانه اکنون با نواده‌هایش در زیر یک چادر زنده‌گی می‌کنند.

زلیخا گفت: تا هنوز هیچ کسی پرسان ما را نکرده‌است. یک تکه نان‌خشک را پیدا کرده می‌خوریم.

سیدخواجه، پسر فرزند دیگر زلیخا است که پولیس شاهراه بلخ بود. او چند ماه پیش در حمله‌ طالبان بر پوسته شرشرک ولسوالی بلخ از ناحیه گردن و شانه زخم برداشت.

وی، از آنچه که بی‌پروایی حکومت برای رسیده‌گی به عساکری همانند خودش می‌گوید، انتقاد می‌کند: شانزده روز می‌شود که زیر خیمه استیم، هیچ کسی کمک نکرده‌است.

صدها خانواده‌ آواره از جنگ، در کمپ نساجی مزارشریف با وضع دشواری زنده‌گی می‌کنند.

خانواده رحیمه یکی از این خانواده‌ها است. رحیمه می‌گوید یک فرزندش را به علت ناداری از دست داده‌است: یک دختر سه ساله‌ام مریض‌است. شوهرم معتاد است. خودم کالاشویی می‌کنم. خوراک کافی ندارم.

در اوضاعی که وزارت صحت‌عامه از مردم می‌خواهد که از بهر مبتلا نشدن به ویروس کرونا، بهداشت فردی و فاصله‌ها را رعایت کنند اما در کمپ نساجی این آواره‌گان برای به دست آوردن بسته‌های خوراکی، رهنمودهای بهداشتی را نادیده می‌گیرند.

قمرالدین، نماینده‌ این آواره‌گان گفت: هر شب ده، پانزده تا بیست فامیل از این مردم بی‌شام (بی‌خوراک) می‌مانند. بعد مردم از خانه‌هایی‌که وضع‌شان کمی خوب‌است نان‌خشک جمع می‌کنند برای من می‌دهند و من به این مردم توزیع می‌کنم.

او گفت به تازه‌گی خوراک‌های آماده، برای این خانواده‌ها از سوی نظام‌الدین قیصاری توزیع شده‌است.

آقای قیصاری سه ماه پیش دوباره از شبرغان به مزار برگشت اما تا هنوز از رسیده‌گی به پرونده او خبری نیست.

اکنون او آستین بالا زده و به خانواده‌های نادار در مزارشریف کمک‌رسانی می‌کند: اینها (آواره‌گان جنگ) اصلا نان‌خشک ندارند که بخورند. ما شنیدیم که حتا یک بچه فوت کرده به خاطر گرسنگی… این بزرگان، رهبران حکومت مرکزی، این گپ‌ها را می‌شنوند نمی‌شنوند؟ اگر توجه نشوند این ملت می‌میرند.

تمامی خانواده‌های آواره از جنگ در این کمپ زنده‌گی دشواری دارند. آن‌ها می‌گویند که ناداری و نشر ویروس کرونا زنده‌گی آنان را تهدید می‌کند.

همرسانی کنید!