دوئل بچه‌های حکومت وحدت ملی با سلبرتی نفرت در افکار عمومی

دوئل بچه‌های حکومت وحدت ملی با سلبرتی نفرت در افکار عمومی

آریانا نیوز: مشاوریت امنیت ملی رییس جمهور با نشر اعلامیه ای اعلام کرد که شایعات نشرشده در شبکه‌های اجتماعی مبنی بر افشای تشکیلات مشاوریت امنیت ملی رییس جمهور را تکذیب می‌کند…

در روزهای گذشته، شایعاتی در شبکه‌های اجتماعی به نقل از داکتر فضل فضلی دستیار اشرف غنی نشر می‌شد مبنی بر اینکه حنیف اتمر مشاور پیشین رییس جمهور ۹۰۰ نفر خیالی را به نام مشاورین دفترش معاش و امتیازات داده است.

اعلامیه دفتر مشاور امنیت ملی رییس جمهور و تویت فضل فضلی، هدف اعلامیه را جلوگیری از تخریب نهادهای دولتی و شخصیت‌های ملی عنوان کرده است. اما به نظر نمی‌رسد این اعلامیه برای پاسداری از حرمت و حیثیت اشخاص ملی یا نهادهای دولتی صورت گرفته باشد. این اعلامیه مرحله‌ روشن‌تر از قبل از یک جنگ سیاسی است که در حاشیه‌ ریاست جمهوری غنی میان شبکه‌های متعدد سیاسی پس از انتخابات شکل گرفت و اکنون پس از استعفای حنیف اتمر به مرحله‌ تصفیه‌حساب رسیده است.

حکومت وحدت ملی را هرچند ایتلافی از تکت‌ها و گروه‌های سیاسی و قومی پس از انتخابات ۲۰۱۴ می‌دانند اما آن‌چه در تشکیل، تقرری‌ها و برکناری‌ها، امتیازات و صلاحیت‌ها و نهادسازی و خراب‌سازی نهادها نقش داشت، مدیریت انجویی و شبکه‌ای قدرت و دولت بود. به باور نگارنده، حکومت وحدت ملی بیش از آن‌که حکومت ایتلافی باشد، حکومتی است شبکه‌ای و انجویی.

در میان دست‌کم پنج شبکه‌ سیاسی و اقتصادی قدرتمندی که در محور اشرف غنی شکل گرفت، یکی از فعال‌ترین شبکه‌ها، حلقه‌ای از جوانان دو تابعیتی و رفقای شخصی اشرف غنی بود. من نمی‌دانم رهبری شبکه را چه کسی به عهده دارد یا اصلا به دلیل ماهیت شبکه‌ای کار و توزیع قدرت، طرح چنین پرسشی درست است یا نه؟ اما یافته‌های شخصی‌ام این است که حمدالله محب، فضل فضلی، اجمل عابدی، اجمل احمدی، اجمل غنی و داوود نورزی از تأثیرگذارترین افراد این شبکه بود. شبکه‌ای که در کنار شبکه‌ تحت رهبری سلام رحیمی و نادر نادری، در فضاهای سیاسی دیگر و مخالفان سیاسی غنی، به نام شبکه‌ بچه‌های حکومت وحدت ملی مشهوراند.

بیشتر بخوانید  ابراز نگرانی سرمنشی سازمان ملل متحد از وضعیت حقوق بشر در افغانستان

فلسفه‌ نام‌گذاری این حلقه به نام بچه‌های حکومت وحدت ملی بسیار روشن نیست اما دست‌کم چند خصیصه از دید مخالفان سیاسی آن‌ها من‌حیث وجه تسمیه به کار برده می‌شوند. اول، اکثریت اعضای تأثیرگذار شبکه، حامل تابعیت دومی اند. دوم، اکثریت اعضایی که برای همکاری و کار اجرایی برگزیده می‌شوند حامل مدارک تحصیلی خارجی اند. سوم، اکثریت اعضای شبکه، رفاقت شخصی با غنی یا با یکی از رفقای شخصی غنی دارند. چهارم، اکثریت اعضای تأثیرگذار شبکه همزمان با رقابت غنی برای انتخابات شناخته شدند و بزرگ. پنجم، اکثریت اعضای تأثیرگذار شبکه در انجوسازی و پروژه‌گیری ماهرند و پیشتاز و مالکان نهادهای متعدد خصوصی اند. ششم، اکثریت اعضای شبکه با دانش و بهره‌برداری مؤثر از شبکه‌های اجتماعی، غنی را القابی دادند که معمولاً به پیرترین عضو خانواده داده می‌شود. مانند غنی بابا، ولسمشر، سرقوماندان اعلی و متفکر دوم جهان. و هفتمین وجه انتقادی اعضای مهم شبکه، بی‌تعلقی به افغانستان است. غنی مالک نهادی در امریکاست که بخشی از پروژه‌های دولت از طریق آن نهاد اجرا می‌شود. شماری از مشاورین ارشد و حتا سرپرست وزیران دولت از آن نهاد معاش می‌گیرند. به تبع آن، دلیل حضور اکثریت اعضای شبکه نیز بهره‌برداری از امکانات دولتی و فرصت‌سازی مالی برای زنده گی پس از افغانستان اند نه دلسوزی برای این کشور و مردمش. و شاید جمعی از این شبکه‌ها نیز شامل لست معاش‌بگیران نهاد شخصی رییس جمهور باشند.

همرسانی کنید!