17 عقرب 1394 - خارجی

احتکار قدرت در عربستان

احتکار قدرت در عربستان

فعال سیاسی عربستانی ضمن بی ثمر خواندن هرگونه تغییراتی در راس هرم قدرت این کشور گفت: عده ای قدرت را در عربستان احتکار کرده اند.

 

به گزارش از الاخبار چاپ لبنان، اقلیت طرفدار حکومت ملک سلمان در برابر اکثریت مخالفی قرار گرفته که خواهان انتخاب احمد بن عبدالعزیز به سمت پادشاهی است. کسی که دو بار یک بار در دوران ابتدای حکومت ملک عبدالله و بار دیگر در حکومت فعلی از رسیدن به سمت پادشاهی بازماند.

 

بنابر این گزارش، تعداد کمی از امرا در رسانه های جمعی (به ویژه غربی) و از طریق شبکه های اجتماعی عدم مشروعیت این ترکیب فعلی را که «سیدری های هفت گانه» هستند، اعلام کرده اند و تصمیم گرفته اند جدا شوند یا به نمایندگی از اکثریت خاموش بیعت نکنند.

 

سعود بن سیف النصر نخستین کسی بود که در ژوئن گذشته اعتراض خود را بیان کرد و گفت که عقلای خاندان – توصیفی که خودش به کار برده است – همچنان معتقدند که احمد ولی عهد قانونی است.

وی همچنین افزود که احمد از ولی عهدی کوتاه نیامده و همچنان چهره های مهم خاندان او را تایید می کنند.

 

اظهارات سعود مطابق با اظهاراتی است که مجتهد، مخالف عربستانی افشاکننده تحولات داخل کاخ پادشاهی نیز یش از این گفته بود. مجتهد نیز گفته بود که احمد از ولیعهدی کوتاه نیامده و شخصیت های مهم خانواده سلطنتی او را تایید می کنند و روابط بسیار خوبی با قبائل کشور دارد، و پیش از این نیز منصب وزارت کشور را نزدیک به شش ماه بر عهده داشت که به دلایل نامعلومی در سال 2012 از سمت ملک عبدالله کنار گذاشته شد و محمد بن نایف به جای او منصوب شد، کسی که به اعتقاد یکی از تحلیلگران نزدیک به دولت امریکا، یکی از بارزترین چهره های وابسته به واشنگتن در خانواده پادشاهی است.

 

به گفته برویل ریدیل که در گزارشی که به مرکز بروکینگز ارائه داده، امیر نایف شاهزاده «مبارزه با تروریسم» است.

 

ناخرسندی امرا از وضعیت جدید از همان ابتدا مشخص بود، زمانی که هیئت بیعت برای تحولات جدید رای گیری کرد و تنها 28 نفر (که شش نفر آنها از فرزندان پادشاه موسس سلسله حاکم بر عربستان بودند) از جمع 34 نفر موافقت خود را با انتخاب محمد بن سلمان و محمد بن نایف برای ریاست شورای «امور سیاسی و امنیتی» و «امور اقتصادی و توسعه» اعلام کردند. این ناخرسندی زمانی بیش از پیش علنی شد که ملک سلمان با بحران های سیاسی و اقتصادی بی سابقه ای مواجه شد. بحرانی که عربستان به شدت تلاش می کند خود را از آن رها کند.

 

در حالی که محمد بن سلمان نیز رفتارهای تحریک آمیزی انجام می دهد و بر تصمیم گیری های پدرش که بنا به گزارش های پزشکی مبتلا به آلزایمر است، تسلط کامل دارد. مساله ای که سبب شده است تا کنون چهار نامه هشدارآمیز از سوی امرا به فرزندان آل سعود از طریق رسانه های جمعی ارسال شود و از همه فرزندان خاندان بخواهند که ملک سلمان را عزل و برادرش احمد را به جای او برگزینند.

 

احمد بن عبدالعزیز شانس حمایت نهاد دینی را نیز دارد چرا که بسیاری از امرای به حاشیه رانده شده او را به چشم منجی می بینند. اگر چه فواد ابراهیم، پژوهشگر و فعال سیاسی مخالف حکومت عربستان نظر مخالفی دارد و می گوید: «ممکن است او چندان اسب خوبی برای شرط بندی این امرا نباشد، او شخصیت مرددی دارد و هیچ گاه برای رسیدن به قدرت در سطحی که زیاده خواهی های این امرا را سبر کند، تلاش نکرده است.»

 

با این حال انتظار می رود احمد که از درون خانواده حاکم سر برآورده مورد تایید علما و بخش عمده ای از مردم قرار بگیرد و بتواند خود را به عرش قدرت برساند. اگر چه در این مورد نیز ابراهیم تردید دارد و می گوید که جای شک است حتی اگر ملک سلمان سقوط کند، او بتواند از فرصت استفاده کند و موفق شود «لحظه ای تاریخی» رقم بزند تا خانواده و کشور و تخت سلطنت را نجات دهد.

 

طرفداران احمد بن عبدالعزیز که اکنون فکر مخالفت با ملک سلمان را ترویج می کنند، پادشاه را متهم به فساد و نقض حقوق بشر می کنند و می گویند که احمد می تواند اصلاحات سیاسی و فرهنگی مطلوب را انجام دهد.

 

سعود بن سیف النصر، یکی از شاهزادگان که اخیرا «نامه های هشدارآمیز» فرستاده است، در دفاع از جانشینی احمد در گفت وگو با روزنامه ایندیپندنت که هفته گذشته منتشر شد، گفت: «او به دنبال اعمال اصلاحات مثل آزادی بیان، پاکسازی دستگاه قضایی و آزادی زندانیان سیاسی ای است که رابطه ای با تروریسم ندارند.»

 

او در توصیف احمد همچنین گفت: «او آدم متدین اما روشنفکری است. او کسی است که قدرت آن را دارد که رضایت غرب و وهابی ها را هم زمان به دست آورد.»

 

با این حال علی رغم داعیه اصلاح طلبی، احتمال رسیدن احمد به قدرت برای بسیاری از فعالان سیاسی عربستان امیدوارکننده نیست. حمزه الحسن، پژوهشگر و فعال سیاسی در این باره می گوید: «اختلافات فرزندان خاندان حاکم به دور از اصلاحات است. اصلاحات در اولویت هیچ کدام از شاهزده ها نیست. آن چه جریان دارد در حقیقت درگیری بر سر سهم خواهی فرزندان عبدالعزیز، موسس حکومت فعلی است نه بیشتر. شاهزده های مخالف ملک سلمان چندان تفاوتی با او در موضوع اصلاحات ندارند.»

 

وی همچنین می گوید: «انقلاب علیه خاندان حاکم بر کشور واقعیت ندارد. حرف هایی که درباره عزل ملک سلمان در آینده نزدیک زده می شود غیر دقیق و غیر قابل اعتماد هستند. برای این که ملک سلمان می تواند هر کدام از شاهزاده های معترض را با پول ساکت کند. این سبب می شود که حجم مخالفان داخل خانواده مشخص نباشد. شاهزاده ها همچنین مثل مردم از جان خود و قلع و قمع می ترسند.»

 

مضاوی الرشید، مخالف سیاسی نیز در این باره می گوید: «این مخالفان که محصور به خانواده حاکم هستند، هیچ اهمیتی ندارند. برای این که اوضاع در عربستان با آمدن احمد یا هر کس دیگر تغییر نمی کند.»

 

وی که در حساب تویتر شخصی خود اظهار نظر کرده است، همچنین می گوید: «درگیری در داخل خانواده حاکم اهمیتی برای مردم ندارد برای آن که ملت کنار گذاشته شده است. شهروندان می توانند فغان های خانواده حاکم را در دالان های کاخ آل سعود بشنوند بدون این که رقمی در معادلات جنگی که میان شاهزاده ها در گرفته است، باشند. جنگی که فقط برای سهم خواهی و نفوذ است.»

 

وی در ادامه می افزاید: «حرفی که شاهزاده ها از اصلاحات می زنند برای فعالان در چارچوب «چیزی که دستاوردی ندارد»، می گنجد. ملک عبدالله که لقب «مهندس اصلاحات» داشت مردم هیچ چیز حتی یک تکه هم از او نبردند. بنابراین مردم چگونه می توانند به جدالی گوش کنند که هیچ طرفی از آن نیستند. عده ای قدرت را احتکار کرده اند و می خواهند جای استبداد را با استبداد تغییر دهند. دعوا بر سر چگونگی حکومت بر چاه های نفتی است که قطب همه دنیا شده و همه می خواهند برای حفظ سهم شان آنها را حفظ کنند.»

همرسانی کنید!