6 دلو 1393 - مقالات

پارلمان، میدان خروس جنگی یا دکان درآمدزایی؟

پارلمان، میدان خروس جنگی یا دکان درآمدزایی؟

ظاهرا این نمایندگان پارلمان نمی خواهند یاد بگیرند که با زبان خوش یا همان لسان دموکراسی هم می توانند حرفهایشان را مطرح کنند و لازم نیست برای تفهیم یک موضوع مانند …. به جان هم بیفتند. این واقعا مایه شرمندگی برای کشور ما است که هر روز نمایندگان مجلس آن بر سر مسایل جزیی به ضرب و شتم هم بپردازند و طوری وانمود کنند که حتما باید بر سر ما زور باشد تا چیزی را قبول نماییم.

 

نشست علنی مجلس نمایندگان صبح روز شنبه چهارم دلو با درگیری و برخوردهای فیزیکی آغاز شد. این درگیری بین شکیبا هاشمی نماینده ولایت قندهار و لیلما ولی نماینده ننگرهار بر سر چگونگی داشتن تابعیت دومی نامزد ریاست بانک مرکزی صورت گرفت.

 

پس از درگیری فیزیکی میان لیلما حکیمی و شکیبا هاشمی، نشرات و رسانه ها که پخش زنده انجام می دادند برای مدت کوتاهی قطع شدند. شکیبا هاشمی مدعی بود که 126 نماینده مجلس هرکدام دو هزار دالر گرفته اند که قانون حذف دو تابیعتی ها را از کابینه لغو کنند در حالی که چهل روز پیش که این قانون تصویب شد، تعداد کسانی که با دو تابعیتی بودن وزیران موافق بودند، تنها 14 نفر بودند، چه شده که یکباره عرض یک ماه 112 نفر دیگر از نظر خود برگشته اند. شکی نیست که در دیدارهایی که بین رییس جمهور این وکیلان صورت گرفته، پولهای رد و بدل شده که این تغییر به وجود آمده است.

 

متاسفانه اینگونه رفتارها نشان می دهد که این وکیلان اصلا نمی دانند که صحن علنی مجلس برای همین است که هرکس بتوانند نظر خود را بیان کند. اگر قرار باشد هر وکیلی که منافع شخصی و حزبی خود را در خطر دید به جان دیگر وکیلان بیفتد، آن وقت فرق میدان خروس جنگی با پارلمان چیست؟ وقتی برای تصویب هر قانونی و مصوبه ای، دیدارهای جداگانه و ضیافتهای آنچانی در خانه وکیلان برگزار شود، باید هم دیدگاه ها و نظرات به یکباره اینچنین تغییر کند.

 

البته در این میان اشرف غنی و عبدالله هم بی تقصیر نیستند چرا که نداشتن دوتابعیت و حفظ شرط سنی از مواردی است که در قانون به آن اشاره شده ولی این عالیجنابان در این قحط الرجال دقیقا به سراغ کسانی رفته اند که یا تابعیت دوگانه دارند، یا سنشان کم است یا دچار تخلفات و سوء سابقه هستند.

 

پس از اتفاقات اخیر بسیاری از مردم معتقدند که عامل این حرکات همان زد و بندهای پیش از انتخابات است. وقتی رییس جمهور و رییس اجرایی همچون نمایندگان مجلس با تقلب، رشوت و واسطه گری به دولت و پارلمان راه پیدا کنند، نباید توقع داشت که به مراحل دیپلماتیک و قوانین موجود کشور آشنایی داشته باشند. اینگونه افراد سالیان فقط زبان زور را شناخته اند.

 

مشکل دیگر این است که برخی دولتمردان حکومت و بعضی وکیلان مجلس اصلا در تصمیم گیری هایشان خدا را مد نظر ندارند بلکه به فکر منافع شخصی و قومی خود می باشند. در واقع نه برای رضای خدا و شادی دل مردم تلاش می کنند، بلکه بر اثر زور پول و رشوت فعالیت می نمایند. وقتی سران دولتی و نمایندگان مجلس فاقد درک ارزش های مادی و معنوی کشور و مردم خود هستند و بیشتر از طریق شبکه های استخباراتی منطقه تمویل می گردند، باید هم به فکر منافع ملی نباشند و اغراض و منافع کسانی را دنبال کنند که آنها را ساپورت مالی می کنند و دکان درآمد آنها را گرم دارند.

 

مطمئنا احترام به آزادی (بیان و قلم و اندیشه) راه بحث و جدال و تبادل نظر را باز و توجه به ایده و نظرات همدیگر، نه تنها در مجلس و حتی اگر بتوانیم این نوع رفتار را در جامعه فراگیر و نهادینه کنیم، عاقبت مردم را به آگاهی و تفاهم و ثبات و پیشرفت می رساند و حتی جلوی خشونت و جنگهای قومی و مذهبی و قبیله ای و نژادی را گرفته و لیاقت و لایق بودن و تعهد و مسوولیت پذیری جای تحجر و تزویر ریا و… را می گیرد یعنی جامعه را به مدنیت و پیشرفت می رساند.

 

اما ظاهرا در این دولت به اصطلاح وحدت ملی که در راس آن عبدالرشید دوستم با محمد محقق مشکل دارد و عطا محمد نور با احمدضیا مسعود و اشرف غنی و عبدالله که در رقابت برای پیشی گرفتند از هم هستند، دیگر گلایه ای از برخی وکیلان دست آموز نیست.

همرسانی کنید!