4 قوس 1390 - مقالات

شیر بی یال و دم و اشکم که دید؟ این چنین شیری خدا هم نافرید!

شیر بی یال و دم و اشکم که دید؟ این چنین شیری خدا هم نافرید!

سخنرانی رئیس جمهور در روز آغازین لویه جرگه و غرش های شیرانه وی هرچند الهام بخش اعضای محترم آن جرگه گردید و آنان جرئت نکردند نکته ای بر فرمایشات ایشان بیفزایند اما طرف پیمان گویا غرش های آقای کرزی را نشنید و یا نشنیده گرفت و علیرغم سخنان رئیس جمهور که آمریکاییها نباید به خانه شیر به چشم بد بنگرند و باید از حملات شبانه به خانه های مردم و شهروندان افغان دست بردارند، دقیقا در گرماگرم برگزاری لویه جرگه، یک فرمانده آمریکایی بار دیگر بر لزوم عملیات های شبانه تأکید کرد.جنرال اسکاپاروتی در گفتگو با وال استریت جورنال اظهار داشت که عملیات‌های شبانه خطر کمتری برای غیرنظامیان دارد زیرا این عملیات‌ها زمانی صورت می‌گیرد که مردم شهر فعالیت بسیار اندکی دارند! وی گفت که عملیات‌های شبانه باید ادامه پیدا کند، زیرا عملیات‌های شبانه نقش بسیار مهمی در مبارزه علیه تروریزم دارد.
اظهارات اسکاپاروتی در جریان برگزاری لویه جرگه ای که یکی از موضوعات آن مسئله پیمان استراتژیک میان افغانستان و آمریکا بود و رئیس جمهور افغانستان در سخنرانی خود پیش از مشوره با اعضای آن، توقف عملیات های شبانه را به عنوان یکی از پیش شرط های امضای پیمان استراتژیک مطرح کرد؛ این حقیقت را گوشزد می کند که آمریکایی ها به کشور ما به عنوان یک کشور مستقل و دارای حاکمیت ملی و تمامیت ارضی نمی نگرند بلکه دید آنها نسبت به افغانستان دید یک کشور تحت اشغال است و البته امضای پیمان استراتژیک تنها می تواند به اشغالگری و سبعیت آنان در دریدن ارزش های اسلامی و ملی کشور ما و لگد مال کردن حیثیت و غرور افغانی ما مشروعیت بخشد.
شاید شگفت انگیزترین نکته در سخنان آقای کرزی شاهکاری است که وی در جمع اضداد کرد و در واقع با تردستی خاصی تلاش نمود تا محالی را ممکن جلوه دهد. اینکه آمریکا با برخی از کشورهای همسایه ما دشمنی داشته و آن را نیز پنهان نمی کند و با برخی دیگر از قدرت های منطقه ای رقابت دیرینه نظامی، سیاسی و اقتصادی دارد بر همگان عیان و بی نیاز از بیان است. بنابراین تضمین آقای کرزی به کشورهای همسایه و منطقه به اینکه آمریکا از خاک افغانستان علیه آنان استفاده نخواهد کرد، جمع میان اضداد و عقلا محال است. ممکن است رئیس جمهور بتواند با استفاده از شیوه های بلاغی و بهره گیری از ادبیات حماسی، اعضای لویه جرگه را وادار به کف زدن و هورا کشیدن نماید اما هرگز نمی تواند در استراتژی و پالیسی قدرت های بزرگ نظامی و اقتصادی مانند چین و روسیه و کشورهای همسایه ایران و پاکستان تغییر ایجاد نماید.
آنها به خوبی می دانند که دست دولت افغانستان از هرگونه ابزاری برای اعمال فشار بر طرف مقابل پیمان کوتاه است. کشوری که نمی تواند در خاک خود از عملیات های خودسرانه و شبانه نیروهای خارجی به خانه های شهروندانش جلوگیری نماید و یک فرمانده خارجی به خود جرئت می دهد تا به سادگی سخنان رئیس جمهور آن را نادیده بگیرد، چگونه می تواند به کشورهای منطقه برای عدم استفاده از خاک خود علیه آنان تضمین دهد؟
البته که رئیس جمهور و اعضای لویه جرگه خواستار تقویت امنیت، حکومتداری خوب و اقتصاد مطلوب توسط کشورهای کمک دهنده از جمله ایالات متحده هستند اما آیا مشت نمونه خروار نیست و گذشته نمی تواند چراغ راه آینده باشد؟
اکنون بیش از ده سال از حضور نیروهای خارجی در کشور ما می گذرد و هنوز ما در جستجوی همان سرابی هستیم که هرگز از آن سیراب نگشته ایم. به تصریح آقای کرزی امروز خانه های مردم افغانستان امن نیست، پس باید پرسید: اگر یکصدوپنجاه هزار نیروی نظامی خارجی نتوانسته اند امنیت را به عنوان اولیه ترین ضرورت زندگی تأمین کنند، چطور ممکن است چند پایگاه نظامی و چند ده هزار نظامی آمریکایی بتواند این گمگشته را به دست دهد؟ اگر خارجی ها در ده سال گذشته خود پیشقراول فساد اداری در کشور بوده و هشتاد فیصد کمک های خارجی را به کشورهای خود عودت داده و ربوده اند، پس چگونه می توانند ما را در مبارزه با فساد اداری و آوردن یک حکومتداری خوب و اقتصاد مطلوب کمک نمایند؟
باتوجه به آنچه گفته شد، این پیمان هرگز نمی تواند امنیت، رفاه، حاکمیت قانون و اقتصاد رشدیافته را برای ما به ارمغان آورد اما می تواند به اشغالگری و سبعیت نیروهای خارجی در کشتار افراد ملکی، یورش های وحشیانه به خانه های مردم، هتک نوامیس و ارزش های ملی و اسلامی افغانستان صبغه قانونی بخشد.
تضمین آقای کرزی به کشورهای منطقه برای عدم مداخله آمریکا در امور آنها و یا عدم استفاده از خاک افغانستان علیه شان، هرگز آنها را قانع نکرده و این کشورها تلاش خواهند کرد تا از هر روش ممکن برای حفظ منافع ملی خود در برابر آمریکا بهره گیرند و در نتیجه افغانستان بار دیگر به دوره جنگ سرد بازگشته و به میدان جنگ استخباراتی کشورهای منطقه و جهان بدل خواهد شد.
تضمین شیر خسته و درمانده ای که نمی تواند جان فرزندان خود را از شرّ درندگان دیگر حفظ نماید و فاقد حکمرانی بر قلمرو و بیشه خود است، هرگز نمی تواند کشورهای منطقه را از روی دست گرفتن روش ها و ابزارهای بازدارنده علیه دخالت های آمریکا در امور شان باز دارد.
سرانجام باید گفت:
شیر بی یال و دم و اشکم که دید؟
این چنین شیری خدا هم نافرید!

همرسانی کنید!