20 میزان 1394 - مقالات

تغییر در سطح رهبری هزاره ها نزدیک است

تغییر در سطح رهبری هزاره ها نزدیک است

هم دوستان بین المللی جامعه هزاره و هم نیروهای تکنوکرات و تحصیلکرده جامعه هزاره خواهان تغییر در سطح رهبری هزاره ها است.

 

استاد عزیزالله شفق، یکی از بنیانگذارن سازمان نصر و حزب وحدت و یار و رفیق نزدیک شهید مزاری بعد از غیابت بیش از یک دهه از دنیای سیاست دوباره به افغانستان باز گشته است.

 

درباره اینکه چرا استاد شفق بعد از تشکیل حکومت رییس جمهور کرزی عرصه سیاست را ترک کرد حرف و حدیث های زیاد وجود دارد. بعد از شهادت استاد عبدالعلی مزاری رقابت بر سر تصاحب پست دبیر کلی جزب حزب وحدت اسلامی میان افراد نزدیک به ایشان”نصری های سابق” آغاز می گردد. این در حالی بود که اکثر نیروهای تشکیل دهنده حزب وحدت عملا از این حزب جدا شده و راه خود را در پیش گرفته بودند.

 

برای جانشینی شهید مزاری در آن ایام بهترین گزینه استاد شفق بود که به لحاظ کار کردهای فرهنگی، داشتن روابط نیکو با سایر نیروهای موجود و داشتن زبان گویا و آتشین که وی را به استاد سخن مشهور کرده بود.

 

استاد محمد کریم خلیلی که در زمان حیات شهید مزاری به عنوان سخنگوی حزب وحدت اسلامی ایفای وظیفه می کرد باتوجه به روابط گسترده ای که از برکت پست سخنگو و نمایندگی تام الاختیار حزب وحدت بدست آورده بود توانست بر سایر رقبای خود فایق گردد و به سمت دبیر کل حزب وحدت در شرایط حساس و بحرانی که اکثریت اعضای شورای مرکزی یا حضور نداشنتد و یا از وضعیت موجود ناراضی بودند انتخاب گردید.

 

پس از برگزیده شدن یا انتصاب استاد خلیلی به سمت دبیر کل حزب وحدت اسلامی رقابت ها و تنش ها میان اعضای بلند پایه حزب وحدت تشدید گردید. استاد خلیلی برای تثبیت جایگاه و مشروعیت خویش به حمایت چهره های سر شناس چون عزیزالله شفق، حاجی محمد محقق و اسطوره جنگ غرب کابل قوماندان شفیع ترکمنی و سایرین به شدت نیاز داشت، طوری که این دغدغه ها استادخلیلی را بر آن داشت به هروسیله ای تمسک جویند تا حمایت این افراد را بدست آورد. استاد خلیلی موفق شد حاجی محمد محقق را در شمال، استاد شفق را به عنوان پیام رسان اهداف و آرمان شهید مزاری در خارج از کشور مصروف نگهدارد و قوماندان شفیع ترکمنی را در دفتر کار خویش در بامیان به گلوله ببندد تا دیگر صدای مخالفت با ایشان حد اقل برای دوره کوتاهی شنیده نشود.

 

بعد از تحولات سیاسی و حمله آمریکا به افغانستان گروه طالبان از اریکه قدرت به زیر کشیده شد و یکبار دیگر زمینه برای رهبران جهادی از جمله استاد خلیلی برای حضور در قدرت مساعد می گردد. این بار شرایط و اوضاع متفاوت تر از گذشته بود و حاجی محمد محقق و استاد عزیزالله شفق با توجه به اتوریته و کاریزمای شخصی و مردمی شان حاضر نبودند تا بار دیگر استاد خلیلی گوی سبقت را از آنان بربایند و مجددا آنها را کنار بزنند. ظاهرا زد و بند های استاد خلیلی با پاکستانی ها، انگلیس ها و ایرانی ها برای بار دوم کارگر افتاد و توانست به عنوان مرد شماره یک هزاره ها برای دو دوره طولانی بر کرسی معاونیت دوم ریاست جمهوری تکیه زند و راه را بر ای رشد رقبای سیاسی خویش برای مدت طولانی ببندد. در این ایام استاد خلیلی کوشید تا محمد تقی خلیلی و محمد عالم خلیلی دو تن از فرزندان خویش را برای جانشینی پدر آماده کند اما با توجه به عدم رشد کافی این دو نفر و سلب محبوبیت استاد خلیلی در جامعه هزاره این کار غیر ممکن گردیده و تقریبا از اذهان زدوده شده است.

 

استاد حاجی محمد محقق، که بعد از تشکیل حکومت موقت و انتقالی توانسته بود تا حدودی جایگاه خویش را با توجه به مقاومت ها در برابر طالبان در بین مردم بگستراند دیگر زیر بار استاد خلیلی نرفت و خود جریان جداگانه ای را تحت عنوان حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان ایجاد کرد. استاد محقق در طول بیش از دو دهه سیاست ورزی، سیاست یکسان، قابل اعتماد و سیستماتیک را در پیش نگرفته بود. حرکات منفعلانه استاد محقق و نداشتن سیاست یکسان رفته رفته نیروهای داخلی و خارجیان ذی دخل در قضایای افغانستان را نا امید کرده است.

 

استاد محقق نیز همانند استاد خلیلی می کوشد تا محمد علی و یا محمد باقر دو تن از فرزندان ارشد خود را به چهره های بدیل برای خود تبدیل کند اما ظاهرا این ایده بازار مصرف ندارد.

اکنون که استاد خلیلی به دلیل کهولت سن و ممانعت قانون اساسی توان سیاست ورزی ندارد و استاد محقق به دلیل سیاست های ناپایدار برای سایر نیروهای سیاسی داخلی و طرف های ذی دخل خارجی قابل اعتماد نیست گزینه ای معتدل تر، آکادمیک تر و قابل قبول تری به نام عزیزالله شفق در حال ظهور است. با توجه به سفر دوره استاد شفق به غرب و دید و بازدید های مردمی و سیاسی وی در طول سه ماه گذشته و افشاگری های عزیزالله رویش یکی از بنیانگذاران اتاق فکر و شمشیر زن بزرگ استاد خلیلی در دوران رقابت های انتخاباتی، در مجموعه مقالات مسلسل در روز نامه جامعه باز می توان به این نتیجه رسید که هم دوستان بین المللی جامعه هزاره و هم نیروهای تکنوکرات و تحصیلکرده جامعه هزاره خواهان تغییر در سطح رهبری هزاره ها است.

رویش در مقاله های خویش دانش را فاقد صلاحیت و جسارت لازم برای رهبری جامعه هزاره عنوان کرده است و استاد خلیلی را به دلیل کهولت سنی خاتمه یافته شده تلقی کرده است و همچنان استاد محقق را فاقد یک سیاست منظم و با پلان عنوان کرده است.

 

آقای رویش و سایر همفکرانش در داخل زمینه را برای ورود عزیزالله شفق در عرصه سیاست آماده کرده است و می کوشد تا بلکه حول محوریت ایشان جامعه هزاره سامان یابد.

زمینه برای استاد شفق بیش از هر زمان دیگر مهیا است تا همه نیروهای را در کنار خویش جمع کنند و تعقیب کننده طریقه استاد خلیلی و استاد محقق نباشد. استاد شفق باید سیاست حذف این دو بزرگوار را کنار بگذارد و همه نیروهای کوچک و بزرگ پراکنده را در کنار هم جمع کند.

 

تنها از این طریق است که می تواند در معادلات بعدی سخنی برای گفتن و تیری برای رها کردن داشته باشد.

همرسانی کنید!