17 عقرب 1394 - مقالات

جوانانی که بلای جان آبادانی و ثبات و امنیت کشور خواهند شد

جوانانی که بلای جان آبادانی و ثبات و امنیت کشور خواهند شد

این زنگ خطری جدی نه برای امروز افغانستان که برای پس از 2015 تا 2025 است، به عبارت دیگر قشری که از هم اکنون تحصیلات عالیه را راه دستیابی به اشتغال و جایگاه اجتماعی نمی یابند و به یکی از ریسمان های فرسوده مذکور دست می یازند؛ فردا بلای جان آبادانی و ثبات و امنیت کشور خواهند شد.

 

جمعیت حال حاضر افغانستان را جمعیتی جوان با بیش از دو سوم کل کشور تشکیل می دهد که مابین 15 تا 35 سال سن دارند و این جدا از زمینه های رشد و توسعه، نیازهای اشتغال و مسکن و ازدواج را می طلبد و درواقع شمشیرهای دولبه اند.

 

جوانانی که می توانستند با کمی درایت و کفایت حکومت نیمه مشروع یا نامشروع، مایه استقلال و توسعه اقتصادی، امنیتی و اجتماعی قرار بگیرند؛ اینک به بخش اعظم معترضین و متحصنین و بیماران روانی و بیکاران اجباری تبدیل شده اند.

 

در واقع تحصن دوماهه ی افراد تحصیل کرده ولی فاقد کار و درآمد مشخص یا افراد زبده و متخصص ولی فاقد زمینه فعالیت در مقابل پارلمان تا آنجا بی اعتنایی و بی مسوولیتی ارگ نشینان را در پی داشت که منجر به تظاهرات و راهپیمایی گسترده بیکاران مقابل وزارت کار و امور اجتماعی شد.

 

نیم نگاهی اجمالی به وضعیت کنونی کشور کافی است تا دریابیم بیشترین میزان مهاجران غیرقانونی و از مسیرهای پرخطر، بیشترین میزان معتادان و بزهکاران بدون سوء سابقه، بیشترین آمار خودکشی، بیشترین گرایش یافتگان به مسیحیت و یهویدت، بیشترین گرایش یافتگان به مخالفان مسلح و در نهایت بیشترین آمار بیماران روحی روانی را قشر جوان و نوجوان جامعه افغانستان تشکیل می دهد.

این زنگ خطری جدی نه برای امروز افغانستان که برای پس از 2015 تا 2025 است، به عبارت دیگر قشری که از هم اکنون تحصیلات عالیه را راه دستیابی به اشتغال و جایگاه اجتماعی نمی یابند و به یکی از ریسمان های فرسوده مذکور دست می یازند؛ فردا بلای جان آبادانی و ثبات و امنیت کشور خواهند شد.

 

این ها همه ناشی از کژاندیشی ها و سوء تدبیرهایی است که حکومت های نیمه مشروع پیشین و نامشروع کنونی داشته اند؛ معاش های گزاف و تسهیلات دولتی زاید برای چند بیسواد چندشغله در بدنه حکومت مصداقی بر این مدعا است.

 

در واقع افرادی که درحال حاضر در چندین سمت نامتعارف و فاقد فعالیت مشخص ولی با دفتر و دستک و مخارج بالا به حکومت تحمیل شده اند چیزی جز زورمندان محلی و اقوام و اقارب ناکارآمد ارگ نشینان نیستند که سرلوحه جوانان قرار می گیرند تا راه آسانتر را به سختی دانش اندوزی و سپس سالها صبر برای کاری پیش پا افتاده ترجیح دهند. اینگونه است که امیدها به نسل اینده برای تغییر فساد اداری و فضای مسموم افغانستان رنگ می بازد.

همرسانی کنید!