4 دلو 1395 - مقالات

تغییرات ارگ سفید و تاثیر آن برافغانستان

ارگ سفید

آریانا نیوز: اوباما در هشت سال گذشته نتوانست برای دوسیه‌ای که جورج بوش برای سرنوشت افغانستان گشوده بود کاری انجام دهد…

 

اوباما از ارگ سفید رفت و جایش را ترمپی گرفت که از صندوقهای رای ماهها پیش امریکا بیرون آمده بود.

 

اوباما در هشت سال گذشته نتوانست برای دوسیه‌ای که جورج بوش برای سرنوشت افغانستان گشوده بود کاری انجام دهد بنابراین اکنون فرصت‌ها به ترمپ رسیده تا سومین رییس جمهوری باشد که در باتلاق عملکرد خودسرانه سیاست‌های اسلافش گیر کند.

 

این باتلاق امروز افغانستان است که از سال 2001 تا کنون از ناامنی و وعده‌های توخالی اشغالگران رنج می‌برد. حال که ترمپ به ارگ سفید آمده است ناظران و کارشناس حق دارند این سوال را بپرسند؛ ترمپ در افغانستان چه‌کاری انجام خواهد داد؟

 

هرچند سفیر امریکا در کابل پیش از نهایی شدن نتایج انتخابات امریکا گفته بود که روابط دو کشور همچنان مستحکم باقی خواهد ماند زیرا روابط افغانستان و امریکا بر اساس منافع مشترک دو کشور و دو ملت شکل‌گرفته است بنابراین با پیروزی هر حزبی پابرجا خواهد ماند، اما با توجه به سیاست خارجی آقای ترمپ، این احتمال وجود دارد که در روابط مستقیم دو کشور تغییرات اساسی ایجاد شود.

 

چرخش‌های بسیار امریکا پس از 11 سِپتِمبر و تغییرات اندک در افغانستان

 

اگر نظری بر چرخش‌های سیاست ارگ سفید بخصوص پس از یازدهم سِپتِمبر داشته باشیم، این کشور پس از یک دوره کمونی که بعد از فروپاشی با کمونیسم دچار آن شده بود با حادثه مشکوک یازدهم سِپتِمبر از این کمون خارج شد و اصطلاحا دوباره باورش شد که امریکا پولیس جهان است و اگر از این نقش عقب نشینی کند ناامنی تا بیخ گوشش که پنتاگون است پیش خواهد آمد.

 

این رویای کدخدایی و پولیسی بر تز مبارزه با تروریزم سوار شد و خیلی زود تبدیل به یک موج سواری گسترده برای بوش ماجراجو شد. بوش رییس جمهور وقت امریکا حمله به برجهای دوقولو در یازدهم سِپتِمبر را بهانه‌ای برای لشکرکشی به افغانستان تبدیل کرد و به این کشور ورود کرد. ورودی که قرار بود دموکراسی را در سایه امنیت و رفاه یک جا به افغان ها ارزانی دارد و بدنامی مخدر و عقب افتادگی را از دامن این کشور پاک کند.

 

حال که شانزده سال از این شعارها گذشته است؛ جز دستاوردهای حداقلی که نسبت به حجم حضور و سنوات حضور تقریبا هیچ است چیز قابل ذکری را در افغانستان شاهد نیستیم. مواد مخدر و امنیت همچنان شاه بیت مشکلات را در کشور تشکیل می‌دهند و فقر بیداد می‌کند همچنین مدنیت و دموکراسی اصطلاحا نیم بندی در کشور حاکم است و نهادهای مدنی هم از فسادها رنج می‌برند. با این وضعیت جای این پرسش خالی است که از ترمپ پرسیده شود با اینهمه مشکل در افغانستان چه می‌کنید؟

 

باید گفت که دولت وحدت ملی با تبریک پیروزی ترمپ خود را برای دوران وی آماده کرد. ترمپ هم به هر مصلحتی سران حکومت وحدت ملی را به مراسم سوگندش دعوت نکرد و به همان مکالمه تلیفونی که چندی وقت با سران حکومت ملی داشت اکتفا کرد. تماسی که به دولت وحدت ملی دلخوشی می‌داد که از مبارزه‌ با فساد و جدیت‌ در قانونمداری دست نکشید.

 

حاکمان دولت وحدت ملی هم متعاقبا دلخوش به این هستند که دولت جدید در امریکا همکار و همراه کابل باشد و بر فشارها به پاکستان برای جدیت در مبارزه با تروریزم بیافزاید. با اینهمه نگرانی‌هایی در محافل رسانه‌ای و کارشناسی وجود دارد که آیا ترمپ برخوردی منفعلانه با موضوع حضور نظامیان کشورش در افغانستان و تامین و حمایتهای نظامی از اردوی این کشور خواهد داشت؟

 

دولت وحدت ملی و نگرانی از عقب نشینی امریکا

 

خواسته یا ناخواسته طی سالهای اخیر بخصوص پس از اشغال واشنگتن خود را من‌حیث یکی از تأمین‌کننده منابع مالی نیروهای مسلح بر افغانستان تحمیل کرد و از رهگذر این تحمیل هر نوع عقب نشینی ارگ سفید را دولتمردان وحدت ملی به ضرر خود تلقی می‌کنند. مخصوصا زمانی که این گفته ترمپ را به یاد می‌آورند که وی در سخنانی اعلام کرده بود پول باید در کشورش به مصرف برسد تا جاهای دیگری که اولویتش برای امریکا مشخص نیست.

 

اگر حال که ترمپ بر صندلی حکومت نشست بر همان عقاید گذشته خود باشد صد البته که احتمال چرخش در مواضعش در افغانستان را نباید از نظر دور انگاشت.

 

کارشناسان در پاسخ به این دغدغه‌ها فقط به یک تحلیل بسنده می‌کنند و آنهم سیاست سیستم محور تصمیم‌گیری در ارگ سفید است. بدین مفهوم که امریکا را مُـلکی فرد محور نمی‌دانند که یک شخص صرف رییس جمهور شدن بتواند تغییراتی آشکار را با خود بیاورد. با اینهمه هر چه که باشد سیستم امریکا ریاست جمهوری است و رییس جمهور تصمیم گیرنده و این تصمیمات می‌تواند بر نوع تعامل این کشور با سایر کشورها تاثیراتی به جای بگذارد.

 

ترمپ با افغانستان چه خواهد کرد؟

 

حال اگر بخواهیم از عینک احتمالی ترمپ به افغانستان نگاه کنیم؛ او بطور موقت وضعیت موجود در افغانستان را حفظ می‌کند تا از رهگذر خلا حضور ارگ سفید در افغانستان مشکلی برای سیاست‌های آنها در منطقه پیش نیاید. چرا که امریکا نمی‌خواهد خلا نبودش را رقبای منطقوی پر کنند. موقعیتی که امریکا با صرف هزینه زیاد برای خود تهیه کرده است و امیدوار است که از این موقعیت برای کنترول رقبایش بهره گیرد و از نزدیک تحرک گروههای تندرو و متهجری را که علیه خود می‌داند کنترول کند.

 

از طرفی ضعف دولت مرکزی هم حسب قرارداد امنیتی دو جانبه کابل واشنگتن برای ترمپ تعهد آور است. لذاست که ترمپ برای پیدا کردن جای پای خود در حوزه سیاست خارجی نیم نگاهی هم به اجرای مفاد تعهداتی دارد که در دوران اوباما بسته شده و قرارداد با کابل هم از این قراردادهاست که به نظر کارشناسان ترمپ به مفاد آن بسیار کم متعهد است . چرا که ترس از ضعف دولت مرکزی در افغانستان تبعاتی را برای امریکایی دارد که با تعهد امنیت به افغانستان آمد و در عین حال با همین شعار هم با افغانستان قرارداد بست. اگر غیر از این باشد باید پاسخگوی همه ناامنی‌هایی باشد که امروز بر افغانستان تحمیل شده است .

 

بهر حال ترمپ را باید ادامه همان سیاست کلی ارگ سفید تلقی کرد که همه چیز را به نفع منافع کشورش مصادره می‌کند و داعیه کدخدایی مانع از آن است که به ارتباط برابر با ملت‌ها و کشورها فکر کند. افغانستان هم از این نیمه‌های تاریک سیاست ارگ سفید صدمه خواهد دید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همرسانی کنید!