باز خوانی خیزش های اخیر در افغانستان

باز خوانی خیزش های اخیر در افغانستان

 
بیشتر از ده روز از بی حرمتی به قرآن کریم، در میدان هوایی بگرام، از سوی نیرو های ناتو می گذرد، به رغم اینکه رییس جمهور آمریکا باراک اوبا وفرمانده نیرو های ناتو در افغانستان، به صورت رسمی عذر خواهی نموده و کار انجام شده را ناشی از اشتباه و غیر عمدی بودن آن از سوی مرتکبین معرفی نموده اند، موج اعتراضات و نا آرامی ها در افغانستان، ادامه دارد و هر روز، تعدادی را به کام مرگ می سپارد، شدت خشم و غضب مردم به حدی است که حتی در خواست به آرامش آقای کرزی به عنوان رییس جمهور، کاری به جایی نبرد و دامنه آن هر روز گسترده تر می شود. در این میان، سوالی که پیش می یاید این است که آیا دلیل اصلی این همه اعتراضات، همان هتک حرمت به قرآن کریم و آن هم به صورت اشتباهی است؟ و یا اینکه دلیل اصلی چیز دیگر است که پیش از این به صورت آتش زیر خاکستر بوده و این مسئله، آن آتش پنهانی را، شعله ور نموده است؟ گرچه دادن پاسخ قطعی در قلمرو مسائل اجتماعی، کاری بس دشوار است، به همین دلیل بسیاری از پاسخ های صاحب نظران در حوزه پدیده های اجتماعی، به صورت احتمالی و ظنی است؛ لذا پاسخی را که نگارنده در این نوشتار، باتوجه به شواهد موجود، به این سوال می دهد، از این قاعده مستثنی نمی باشد.
شواهد موجود بیانگر این است که علت اصلی و منحصر به فرد خیزش مردم افغانستان، حادثه اخیر نمی باشد؛ زیرا بر اساس احکام دین اسلام، کسی که از روی اشتباه مرتکب گناهی شود، هیچ مجازاتی متوجه او نمی شود و شرط اساسی در مجازات، عمدی بودن آن است که در حقوق از آن، به عنصر معنوی یاد می شود، اگر چنانچه، به هر دلیلی این شرط، مخدوش شود، جایی برای مجازات وجود نخواهد داشت و ادعای غیر عمدی بودن از سوی شخص مرتکب، در صورتی که چنین احتمالی وجود داشته باشد، قابل پذیرش است و در قضیه بگرام، گرچه دلیل قاطعی بر عمدی بودن آن وجود ندارد و به همین دلیل، در نگاه بدوی، ادعای آن ها، پذیرفتنی است ولی، این اهانت به مقدسات اسلام، تازگی ندارد و پیش از این نیز، به اشکال مختلف، از سوی برخی افراد، در کشورهای خود شان، صورت گرفته است که آن ها، با سکوت شان، مهر تأیید به آن اعمال نا شایست زدند و اینک اگر بالاترین مقام آن ها، لب به معذرت خواهی می گشاید، چیزی جز، فرو نشاندن آتش خشم و غضب مسلمانان، چیز دیگری نمی تواند باشد.
به هر حال، با توجه به این اصل مسلم اسلام، چندان منطقی به نظر نمی رسد، که این مسئله، تنها دلیل برای تظاهرات خونین مردم افغانستان است، آن هم  به گونه ای که جان برخی انسان های بی گناه، به کام مرگ فرستاده می شود.
بنا بر این به نظر می رسد که علاوه بر این مسئله، عوامل دیگری نیز، وجود دارد که پیش از این فرصت ظهور و بروز نیافته است و اینک، زمینه تجلی و انعکاس آن فراهم گشته است. بررسی و مطالعه تاریخ تحولات افغانستان، پس از طالبان، نشان دهنده این است که ریشه های این عوامل پنهان و نا مرئی، به دوران حمله غربی ها به رهبری آمریکا به افغانستان برگشت دارد، دورانی که غربی ها با این شعار زیبا وارد افغانستان شدند که «ما می خواهیم افغانستان را به گونه ای بسازیم که به عنوان کشور نمونه در منطقه باشد». شعاری که هنوز مردم افغانستان آن را از یاد نبرده است و هر فرد افغان  که با بی حرمتی های از این قبیل مواجه می شود، همین صدا در گوشش طنین انداز می شود و اینک تصویری که از نیرو های خارجی، در ذهن تک تک مردم افغانستان، نقش بسته است، هر نیروی خارجی، تداعی گر ویران گری و فساد اخلاقی در جامعه افغانستان است و همین تصویر مخدوش از غربی ها، باعث شده است که این خشم و غضب های فرو خورده، در اندام تظاهرات های مردمی تجلی پیدا کند؛ البته عوامل پنهان و نا مرئی تنها به این عامل خلاصه نمی شود؛ بلکه نقش طالبان و حتی هر کشوری که از این آب گل آلود، ماهی می گیرد، غیر قابل انکار است، در حقیقت همه این عوامل، دست به دست هم داده است، «انبوه خلق» را در این سر زمین، به وجود آورده است و یکی از ویژگی های مهم انبوه خلق، عدم تعقل افراد است به گونه ای که افرادی که در میان انبوه خلق قرار می گیرد، مانند ذره ای می ماند که قدرت تعقل از او سلب می شود و بدون توجه به پیامد ها و نتایج آن، به سمتی می رود که سایر افراد در حرکتند، و کار هایی را انجام می دهد که در حالت عادی به هیچ وجه، مرتکب آن نمی شد، کار هایی که ممکن است به مرگ او بینجامد.

جمعه علی حقانی 

منبع: http://arzesh2012.blogfa.com/

همرسانی کنید!