بازسازی افغانستان؛ فریب بزرگ!

بازسازی افغانستان؛ فریب بزرگ!

یک دهه از هجوم نیروهای بین المللی به سرکردگی آمریکا به افغانستان می گذرد این نیروها که به بهانه مبازره با پدیده هراس افکنی کشور ما را به اشغال خود در آوردند در ابتدای حضور در کشور وعده های بسیاری مبنی بر بازسازی سریع افغانستان و تامین رفاه برای اهالی این سرزمین جنگ زده و ویران گردیده می دادند.

تا جاییکه بسیاری از افراد خوش باور آرزوی داشتن کشوری توسعه یافته و پیشرفته را کاملا در دسترس می دانستند ولی پس از حدود یک دهه از استقرار  نظام دموکراسی در کشور این امید و آرزو به کلی رنگ باخته است. در طی این مدت علی الظاهر دهها میلیارد دالر در بخشهای مختلف به امر بازسازی کشور اختصاص یافته است ولی اگر به وضعیت عمرانی کشور در این یک دهه نیم نگاهی بیندازیم آشکارا می بینیم که در این مسیر عمدا گامهایی اساسی بر داشته نشده است و فرایند بازسازی عمدتا به اقداماتی روبنایی منحصر گردیده است که جنبه  کاملا مصرفی داشته و پس از گذشت مدت زمان کوتاهی مستهلک گردیده و خاصیت زایندگی ندارند. ولی چنانچه به صنایع مادر و پروژه های زیر بنایی بنگریم شاهد پیشرف چشمگیری نخواهیم بود و هویداست که توجهی جدی به این امر صورت نگرفته است.
اگر بخواهیم تا مولفه های اصلی دوران مدرن را بشناسیم در کنار سایر عوامل انسانی و اجتماعی و مذهبی یقینا به عاملی بسیار مهم به نام انرژی الکتریسیته بر خواهیم خورد که آشکارا تمامی دستاوردهای تکنولوژیک بشر بدان وابسته است. اگر نگاهی به اطراف خود بیندازیم با شگفتی تمام در خواهیم یافت که دنیای مدرن امروزی با فقدان برق به دوران ماقبل مدرن باز خواهد گشت. تا جاییکه یکی از فلاسفه مطرح امروزی در امر ذکر مولفه های اصلی مدرنیته و بر شمردن علل جهش بزرگ بشر در کنار عواملی انسانی از قبیل جا افتادگی نظام حق محوری به جای نظام تکلیف محور دنیای قدیم به عامل الکتریسیه نیز اشاره کرده و آن را به عنوان اصلی ترین ستون مدرنیته بر می شمرد.
اگر به وضعیت این انرژی حیاتی در کشور خود در طی ده سال گذشته بنگریم خواهیم دید که به رغم بایستگی های بسیار در تدوین برنامه ها و طرحهای حساب شده در جهت تولید این انرژی  در داخل کشور، هیچ اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است و به جای آن سرمایه های قابل توجهی از کمکهای جامعه جهانی صرف خرید و انتقال برق از کشورهای همسایه گردیده است. اگر در عوض تلاش صورت می گرفت تا با ساخت و اعمار بندهای برق در سرزمینی که از نعمت آبهای جاری فراوانی برخوردار است امروز ما می توانستیم بخش بزرگی از نیازهای خویش را تولید کرده و وابسته به کشورهای دیگر نبودیم.
این وابستگی مخرب در تمامی بخشها تاثیر خود را گذارده و افغانستان را به طول کامل از اتخاذ سیاستی مستقل در عرصه سیاست به دلیل فقدان اقتصادی خودکفا باز داشته است.
در زمینه استخراج معادن کشور نیز حرکت به کندی صورت گرفته و علی رغم تبلیغات بسیار در برخورداری افغانستان از منابع قابل توجه نفت و گاز در مناطق شمال کشور هیچ اقدامی در راستای بهره برداری از این ذخایر گرانبها صورت نگرفته است. در حالیکه اگر کشور ما می توانست به استخراج این ذخایر اقدام ورزد این عمل تاثیر مستقیم بر خزانه دولت از خود برجای گذارده و منبعی ارزشمندی به منابع مالی دولت اضافه می گردید.
اگر با دیدی سطحی به این واقعیت دردناک بنگریم هیچ اقدام عامدانه ای را در این زمینه تشخیص نخواهیم داد ولی با اندکی تعمق و دانستن این نکته اساسی که کشورهای ذی دخل در قضیه افغانستان جملگی دارای اقتصادی شکوفا و پویا بوده و به خوبی از لزوم روی دست گرفتن اقدامات زیر بنایی برای دارا بودن اقتصادی خودکفا آگاه اند، قضیه شکل دیگری به خود خواهد گرفت و تعمدی آشکار ظاهر می  گردد. بخصوص اینکه بنا بر آمارهای اعلان شده از سوی دولت افغانستان بخش اعظمی بودجه اخصاص یافته برای بازسازی افغانستان از سوی خود این کشورها مصرف گردیده است.
کشورهای ناتو و در راس همه آمریکا هیچگاه تمایل ندارند تا در افغانستان دولتی استقرار یابد که به مدد اقتصادی شکوفا  و خودکفا پرچم استقلال طلبی را برافراشته و به روی پای خود بایستد. آنان از این واهمه دارند که در چنین شرایطی این دولت به بسیاری از سیاستهای شیطانی آنان نه گفته و مصالح ملت مظلوم افغانستان را مد نظر خود قرار خواهد داد.
مع الاسف اجرای این طرح شوم به مدد وجود سیاستمدارانی فاسد و وابسته به سهولت امکان پذیر گردیده است. به امید روزی که ملت مظلوم افغانستان از شر این بازیگران بیرحم نجات یابد.

همرسانی کنید!